نیروهای مخالف روسیه در حال خودسازی اند
۱۳۹۱ آذر ۱, چهارشنبهدر این جا مبارزه ای با امکانات نابرابر جریان دارد: در یک طرف جبهه متحد دولت قوی زیر رهبری پوتین قرار دارد، در سوی دیگر اپوزسیون یا نیروی مخالف حکومت که متشکل از یک جنبش اعتراضی قوی اما متفرق است. این جنبش می خواهد باهم بیشتر نزدیک گردد، با صدای رسا حرف بزند و به این منظور از طریق انترنت یک شورای همآهنگی را انتخاب نموده است تا حیثیت یک چتر مشترک را داشته باشد.
شجاع و متفرق
مخالفان آدم های کاملاً جوانی اند که در گام نخستین می خواهند آینده ای عاری از پدرسالاری محدود کننده دولتی داشته باشند، آینده ای «بدون پوتین» داشته باشند. ایزابله ماگکویفوا، نخستین بار در دسمبر سال 2011 در تظاهرات شرکت نمود. اکنون او 21 ساله است و یکی از چهره های سخنگو در جنبش "اشغال مسکو" است. او که استاد زبان جاپانی است، به اهمیت عظیم اعتراض هایش عمیقاً باور دارد. او می گوید: «ما انقلاب را تدارک می بینیم». ماگکویفوا نمی توانست با موضعگیری های غیرسیاسی والدین اش به این کار شروع کند. او می گوید: «افراد جوانی در نسل من وجود دارند که چیزی در مورد اتحاد شوروی نمی دانند. برعکس نسل والدین مان، ما هیچ ترسی نداریم! و ما توطیه گر نیستیم. ما معتقدیم که امکان دارد در کشور تغییری به وجود آورد». بنابراین وی قبل از همه به انسان های هم سن و سال اش دل بسته است.
جوانان تظاهرکننده نترس اند. اما در عین زمان برنامه روشنی هم ندارند. در بین آنها مشترکات محتوایی وجود ندارد. اپوزسیون از فعالان محیط زیست گرفته تا ناسیونالیست های دست راستی را شامل می شود. دیمتیری جموشکین، رهبر ناسیونالیست ها بسیار خوش است که در تماس دایمی با مخالفان سرشناس حکومت مانند بوریس نیمزوف، معاون پیشین حکومت و سرگئی اودالزوف رهبر چپ ها باشد.
جنبش سبزهای آلمان به مثابه سرمشق
یوگینیا شیریکوا، فعال محیط زیست که در عین زمان عضو کمیسیون منتخب نیروهای مخالف حکومت است، چنین انتقاد می کند: حتا شورای همآهنگی در درون خود دچار تفرقه است. حرف او متوجه ناوالنی حراف است که اخیراً با دمدمی مزاجی اش مانند بوقلمون صفت خود را پنهان می کند و مواضع اش را تغییر می دهد. برای یوگینیا شیریکوا تجارب جنبش سبزها در اروپا و آلمان تعیین کننده می باشد. او می گوید: «این تجربه مرا الهام داد. اما چنین چیزی در روسیه هنوز وجود ندارد. من در آنجا دیده ام که آدم ها برای عقاید شان واقعاً مبارزه می کنند، به جاده ها می برایند و جنبش ها را اساس می گذارند. بر توده اصلی و پایینی از جانب بالایی ها دستور صادر نمی شود». چنین چیزی وی را تشجیع کرد تا به این کار در روسیه نیز اقدام کند.
اما در حال حاضر هنوز بخش بزرگ مردم چنین شجاعتی ندارند. حتا اگر تظاهرات نزدیک به پترزبورگ و مسکو و سایر شهرها هم برسد، قبل از همه طبقه متوسط خود را از این جنبش دور نگه می دارد. آدم هایی که بین 35 تا 40 سال دارند، کاملاً مصروف کار و معیشت خانواده های شان می باشند. کمبود وقت و ترس از بدرفتاری دولت، ترس از این که مبادا نام های شان در "لیست سیاه" درج گردد، مانع شرکت شان در اعتراض ها می گردد. اکثریت بزرگ طبقه متوسط نمی خواهند، آن امنیت اقتصادی را که با دشواری به دست آورده اند، به بازی بگیرند.
آزارهای دولتی پیوسته بیشتر می گردند
اناستاسیا میشریاکووا که به تنهایی دو طفل را تربیت کرده است و با دو رستورانت، معیشت اش را تامین می کند، با این نظر مخالفت می کند. او می گوید: «من اصلاً یک چیز می خواهم و آن این که قانون در کشور ما واقعاً اعتبار داشته باشد. این که ایدیولوژی کسی چپ، راست، لیبرال و یا سوسیال دموکرات باشد، برای من مهم نیست. من پروای ایدیولوژی را ندارم. باید قوانینی وجود داشته باشد که همه رعایت بکنند. یعنی هم دولت و ارگان هایش آن را احترام بکنند و هم مردم. چنین چیزی کارها را بسیار بهتر می گرداند». آیا این طبقه متوسط به دلیل محدودیت حقوق مدنی باز هم سیاسی می گردد؟ اناستاسیا فکر می کند شاید چنین شود. او می گوید: «ده سال پیش ما در مورد سیاست صحبت نمی کردیم. امروز مسأله فرق کرده است. همین که ما با دوستان مان دیدار می کنیم، دست کم سیاست یکی از موضوعاتی می باشد که روی آن صحبت می شود».
دولت روسیه همه آنچه در توان دارد به خرج می دهد تا افرادی مانند اناستاسیا میشریاکووا را از اعتراض ها دور نگهدارد و آنها را با دستگیری ها و مجازات شدید به علت شرکت در تظاهرات بترساند و با محدود گردانیدن حق اجتماع و ایجاد کارهای ساختمانی در میدان های بزرگ مسکو که قبلاً در آنجا تظاهرات برگزار می گردید، مانع شرکت شان در تظاهرات گردد. با قانون های جدیدی مانند قانون جاسوسان خارجی برای آن روس هایی که با سازمان های خارجی کار می کنند، به سهولت می توان به آنها برچسب جاسوسی زد؛ قوانینی که در موقع ضرورت می توانند کاربرد وسیع داشته باشند و شامل حال همه گردند. با این هم نیروهای مخالف اعلام نموده اند که جنبش اعتراضی از ماه دسمبر به بعد دوباره به حرکت در آورده می شود.
یک صدا به وکالت طبقه متوسط
مقاومت به روش های دیگر نیز ایجاد شده می تواند. حزبی شکل گیرد که از علایق طبقه متوسط نمایندگی کند. الکسی ناوالنی «اتحاد مردم» را ایجاد کرد. در ماه دسمبر این گروه رسماً جلسه موسسان اش را برگزار می کند. چنانکه ولادیمیر اشورکوف، معاون ناوالنی که تا همین اواخر مدیر ارشد شرکت بزرگ مالی و صنعتی موسوم به "الفا گروپ " بود، اعلام نمود: «حزب ما باید به توده های وسیع صدا یا مرام مشترک بدهد، که با رژیم اقتدارگرا و فاسد کنونی توافق نداشته باشد. برنامه حزب ما از دو اصل تشکیل شده است: ما روسیه را همچون یک کشور اروپایی می نگریم و ما از علایق طبقه متوسط نمایندگی می کنیم».
دست کم در یک نکته گروه های سیاسی به شمول کمونیست ها موافق اند و آن رد مودل پدرسالارانه حکومت پوتین است. همین طور محدودیت های پدرسالارانه، اذیت و آزار و تعذیبی را رد می کنند که از زمان روی کار آمدن دوباره پوتین به این افزایش یافته اند. آنها برای یک روسیه دیگر مبارزه می کنند، روسیه ای با آزادی های بیشتر در داخل و جهت گیری خارجی روشن در خارج. چنان که ولادیمیر اشورکوف اظهار داشته است: «ما به این نظر هستیم که روسیه نباید در صدد کدام "راه خاص" باشد. روسیه یک کشور اروپایی است. ما از نگاه فرهنگ، تاریخ و دین مان متعلق به تمدن غرب هستیم. زمانی که روسیه به اروپا بپیوندد، دور نیست». این سیاستمدار مخالف حکومت می گوید: «این کار نباید از طریق یک اتحاد اقتصادی، سیاسی و یا نظامی صورت گیرد، بلکه باید در جهت یک دولت بیشتر قانونمدار، آزادی مطبوعات و دولت کارآ باشد».