میراثهای سیاسی اوباما در تهدید قرار دارند
۱۳۹۵ دی ۲۴, جمعهاز نخستین سوگند بارک اوباما به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده، هشت سال می گذرد. اما با نگاهی به هشت سال اخیر، به سادگی متوجه می شویم که جهان امروزی با هشت سال پیش کمتر شباهتی دارد. برای ارزیابی دستاورد های اوباما، نیاز می رود که آغاز حکومت وی را به خاطر آورد. سپس به وضاحت روشن می شود که از آن زمان به این سو تغییرات زیادی پدید آمده اند، اما فضای جهانی که اوباما در آن وارد عمل شد، از آنچه رئيس جمهور در سال ۲۰۱۷ با آن مواجه است، کمتر تهدیدکننده به نظر نمی رسد.
به گفته پروفیسور ایوان مورگان از کالج دانشگاه لندن "احتمالاً اوباما تنها رئیس جمهوری بود که بعد از فرانکلین روزولت در یکی از دشوارترین زمان ها زمام امور را به دست گرفت."
او افزود: "ایالات متحده امریکا با دشوارترین بحران اقتصادی مواجه بود که از زمان موسوم به "دیپریشن بزرگ" (بحران فراگیر اقتصادی در دهه سی قرن بیست) نظیر نداشت. علاوه بر این، این کشور دو جنگ در خارج را رهبری می کرد. این وضعیت میراث خیلی سنگینی بود." افزون بر این اوباما در درون کشورش نیز با قطبی شدن شدید سیاست و حزب جمهوریخواه مواجه بود، حزبی که تمام هدف آن را اختلال برنامه های اوباما و یا کنار زدن او تشکیل می داد.
اقتصاد
به باور پروفیسور دیموند کینگ از دانشگاه آکسفورد، اینکه اوباما مؤفق گردید پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ ایالات متحده را از رکود شدید اقتصادی و یک "دیپریشن" دیگر محفوظ نگه دارد، فقط و فقط دستاورد شخص خودش است. به گفته پروفیسور مذکور اوباما نه تنها توانست که در پاسخ به پیامدهای مستقیم بحران اقتصادی طرح های وسیع و بنیادی مالی را در تاریخ امریکاییان از کانگرس بگذراند، بلکه همچنان مؤفق شد که با تأیید قانون موسوم به «دودفرانک» توسط مجلس این کشور برای تنظیم بازارهای مالی، از احتمال بروز مشکلات مشابه در آینده جلوگیری نماید.
پروفیسور داوید سایلوان از دانشگاه ژنیو نیز با اشاره به دستاوردهای اوباما گفت: "با وجود آنکه ترامپ بخواهد شماری از میراث های اوباما را لغوکند، ولی با آنهم آنچه اوباما برای جلوگیری از فجایع جدید در برابر ایالات متحده انجام داده است، باقی می ماند."
به گفته سایلوان یکی از این دشواری ها بحران اقتصادی بود و تمام مساعی اوباما منحصر به این بود که "ایالات متحده پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دوباره به آرامش برسد."
سیاست داخلی
مهمترین دستاورد اوباما در سیاست داخلی این کشور اصلاحات صحی می باشد، آنچه به به نام Obamacare معروف است.به گفته پروفیسور دیموند کینگ از دانشگاه آکسفورد، "این میراث اوباماست". کینگ اضافه کرد: "او مؤفق گردید تا برای تمام امریکایی ها بیمه صحی عمومی را ایجاد کند. در حالیکه چندین رئیس جمهور پیشین ایالات متحده نیز در این زمینه تلاش کرده بودند، اما مساعی آنها به جایی نرسیده بود." با بیمه صحی سرتاسری میلیون ها امریکایی برای اولین بار از بیمه صحی برخوردار گردیدند. به گفته پروفیسور ایوان مورگان از کالج دانشگاهی لندن "وضع بیمه صحی مهمترین دستاورد در سیاست اجتماعی پس از دهه شصت می باشد."
اما احتمال دارد همین دستاورد اوباما نیز اولین قربانی حکومت ترامپ و کانگرس ایالات متحده با اکثریت جمهوریخواهان گردد. زیرا ترامپ و جمهوریخواهان در کانگرس تأکید کرده اند که با همین دستاورد مهم اوباما در سیاست داخلی ایالات متحده به شدت مخالف بوده و می خواهند آن را لغو کرده و با قانون دیگری را جایگزین آن کنند.
مورگان با اشاره به دشواری های زمان حکومت اوباما گفت: "فکر می کنم بزرگترین اشتباه در دوره ریاست جمهوری اوباما افزایش روز تا روز رکود اقتصادی و تنزیل در رفاه عامه بود، آنچه که به مشکل می شد فقط در دو دوره ریاست جمهوری آن را مرفوع نمود." به گفته او، اوباما مشکل را درک کرده بود، اما نمی توانست آن را حل کند، آنچه که سرانجام در مؤفقیت انتخاباتی ترامپ نیز مؤثر واقع گردید.
سیاست خارجی
با آنکه تمام دانشمندان علوم سیاسی قرارداد اتومی با ایران را مهمترین دستاورد اوباما در سیاست های خارجی او خوانده اند، اما همزمان همه به این باور نیز می باشند که این قرارداد به سادگی می تواند توسط حکومت ترامپ لغو گردد. پروفیسور سایلوان به این باور است که "امتناع اوباما از حمله به سوریه" دومین دستاورد مهم اوباما خواهد بود که حتی ترامپ نیز قادر به تغییر آن نخواهد شد: "در حال حاضر تعداد آنهایی که مؤافق حمله به سوریه اند، خیلی کم می باشد."
پروفیسور دیموند کینگ از دانشگاه آکسفورد نیز با موافقت به دیدگاه او در مورد «وارد نشدن به جنگ»، با جمعبندی میراث اوباما در سیاست های خارجی گفت: "امریکا از مدت زیادی در رهبری جنگ می باشد، این که بار بار به جنگ تحریک شود، اما در برابر آن مقاومت کند، خودش یک دستاورد به شدت چشمگیر می باشد." به باور کینگ، با آنکه شماری مخالف این مورد بوده و آن را اشتباه می خوانند، اما برای اولین بار اوباما توانست از فرستادن جوانان امریکا در جنگ های خارجی جلوگیری کرده و کشته شدن آنان را در این جنگ ها متوقف نماید.
مورگان اضافه کرد: مبنای فلسفی سیاست خارجی اوباما را از یک جانب پذیرش حوزه محدود امکانات ایالات متحده تشکیل می داد و از جانب دیگر تغییر علایق و اولویت ها از اروپا و شرق نزدیک و شرق میانه به سمت آسیا. مورگان سیاست های خارجی اوباما را با خوشبینی ارزیابی نمی کند. مورگان با توضیحات بیشتر گفت: آنچه به پذیرش امکانات محدود ربط می گیرد، "احتمال دارد که ترامپ کاملاً متفاوت از اوباما به آن نگاه کند." او در ارتباط به تغییر اولویت ها گفت: "به باور من، با توجه به پس منظر سیاست خارجی اوباما، این سیاست ها را نمی توان چندان بر مبنای محکمتری نگریست." به گفته مورگان، به ویژه به این دلیل که اوباما در قبال سوریه هیچ اقدامی دیگری را انجام نداد و روسیه نیز با استفاده از این خلاء مؤفق شد تا به عنوان یک بازیگر مهم حضور یابد، آنچه که از دهه ۱۹۷۰ نظیر نداشت.
مناسبات نژادی
با آنهم به گفته پروفیسور دیموند کینگ از دانشگاه آکسفورد، صرف نظر از اینکه ترامپ و جمهوریخواهان در کانگرس ایالات متحده چگونه برخوردی با میراث های اوباما خواهند کرد، اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور افریقایی ـ امریکایی مقام اول را در تاریخ این کشور دارد. به باور تحلیلگران، خیلی مهم است که بار دیگر به این واقعیت توجه نمود؛ زیرا چنین زمینه یی فقط به دلیل تغییراتی ممکن گردید که مدافعان حقوق شهروندی در دهه ۱۹۶۰ برای تعمیل آن تلاش کرده بودند. اما در مقایسه، مناسبات نژادی حین دو دورخ ریاست جمهوری اوباما قطعاً بهبود نیافت، بلکه حتی بدتر هم شد. زیرا انتخاب یک رئیس جمهور سیاه پوست سبب بروز نهضت های مخالفت سیاسی متأثر از نژاد گردید.
پروفیسور دیموند کینگ از دانشگاه آکسفورد افزود: "فقط چند ماه پس از احراز کرسی ریاست جمهوری توسط اوباما نهضت مردمی از اقشار مختلف، یک نهضت داخلی موسوم به «نهضت تی پارتی» تشکیل گردیده و به فعالیت علیه اوباما آغاز کرد. همزمان در رابطه به جای تولد اوباما شک و تردید هایی مطرح گردید و ادعا می شد که احتمالاً او در ایالات متحده متولد نگردیده و آیا در کل چنین شخصی حق انتخاب شدن برای ریاست جمهوری این کشور را دارد؟"
به گفته مورگان، همین ادعاها بر انتخابات ۲۰۱۶ نیز به وضاحت تأثیرگذار بود. مورگان افزود: "از دید من یک نوع احساس حقارت سفید پوستان در برابر حضور یک سیاهپوست در کاخ سفید، به مشکلات هیلری کلینتون افزود." زیرا "اولین رئیس جمهور سیاهپوست و به تعقیب او ورود یک زن به عنوان رئیس جمهور به کاخ سفید، این امر به سادگی برای اکثریت امریکایی ها خیلی سنگین بود. بنابرین آنها سال ۲۰۱۶ ترامپ را انتخاب کردند."
میشایل کنیگ/ ن. ف.