مصاحبه با گل مکی دوستدار درمورد عوامل افسردگی روانی دربین زنان
۱۳۸۴ اسفند ۱۱, پنجشنبهدویچه ویله : افسرد گی چیست؛ چگونه بوجود می آید ؟
مکی دوستدار: ما انسانها برای بدست آوردن اهداف خود درزند گی همیشه درتلاش هستیم وسعی داریم که بالاخره اهداف را که باعث قناعت روحی وجسمی مامی شوند،تکمیل شود.درچنین حالتی هرگاه در راه رسیدن به اهداف به یک مانع برخورد می کنیم که مارا از رسیدن به مرام ما باز می دارد دچارناراحتی می شویم که منشاء این ناراحتی روانی است که حالت عادی و نورمال بهم می خورد و در نتیجه فرد دچارافسردگی یاپریشانی می شود. البته شناخت آن کاریست بس دشوار که معمولأ افرادعادی قادربه شناخت آن نیست.همچنان که انسان از لحاظ مادی به وسایل اولیه زندگی ضرورت دارد از لحاظ معنوی نیزضرورت های دارد که با تأسف دراجتماع ما کمتر به آن توجه شده است.بخصوص در موردخانم ها که همیشه در چارچوب خانه ماندن جزامور منزل دیگر مشغولیت وسرگرمی نداشتن خود یکی از علل است که باعث افسرده گی در خانمها میگردد هرچند یک زن به عنوان مادر وظایف بس پرمسولیت را در خانه دارد ولی ما انسانها طبیعتأ به آرامش واقناع روحی ضرورت داریم .که این قناعت روحی هم نظر به سطح زندگی درجوامع مختلف ازهم متفاوت است مثلأ زنان در کشور ما افغانستان کمترا ز3 فیصد آن باسواد ، وازآنچه که باید باخبروآگاه باشند مثلاًشناخت خودی،درک عوامل وپرابلم ها (مشکلات)، درک واقعیت های زندگی،کار، تعلیم وتربیه و...با تأسف اطلاع ندارند. وحتی درخانم های باسواد وفهمیده این مسئله روانی یا بشکل خیلی بارز ویا بشکل که خود ازآن رنج می برد و آگاه نیست یعنی نا شناخته وجود دارد. واز آنجایی که دانش روانشناسی در کشورمثل افغانستان به حیث یک علم سلوکی شناخته شده ومستقل تاکنون با تأسف عمومیت ندارد بنأ اکثرآ ازاین مشکل روانی رنج می برند.
دویچه ویله : چه عوامل که درافسرد گی موثر است؟
مکی دوستدار: تا جایی که تحقیقات روانشناسی نشان داده است؛ عوامل بیولوژیکی ومحیطی در بوجود آمدن افسردگی موثراست. به نظرمن عامل این بحران روانی بیشتر در خارج از ما قرار دارد و منشاء آن محیط و شرایط است که در آن زیست داریم . توافق انسانها با شرایط و برداشت آن از عوامل محیطی وپذیرفتن واقیعت ها به شکلی که است، در انسانها متفاوت است. روی این دلیل است که نحوه واندازه افسردگی نیز در افراد متفاوت اند.
دویچه ویله : راه بیرون رفت ازافسرد گی چیست ؟
مکی دوستدار: طوری که گفتم شناخت ومنشاء آن مشکل است .برای تداوی آن، شخص باید به داکتر روانی مراجعه کند . البته در صورت که بسیارحاد ومزمن باشد؛ درغیر آن ما انسانها بطور نورمال گاهی افسرده هستیم ، گاهی خسته، بی حوصله وتوانایی کاری را نداریم که این خستگی مستقیمأ بالای جسم تاثیر دارد ودر نتیجه فرد را افسرده می سازد ویک روانشناس به کمک روش روانکاوی می تواند در مورد بیماری اش تحقیقات کند تا کشف کند که منشأ این مشکل درکجاست.
دویچه ویله : چرا باید به روانشناس مراجعه کرد ،آیا نیازاست ؟
مکی دوستدار: جواب ساده است، زیرا شخصی افسرده آهسته آهسته از اجتماع دور می شود وروابط اجتماعی اش کم می گردد ، درونگرا، درخودفرورفته واز زندگی گریزان می شود که گاهی منشأ بسیاری ازخشونتها وانحرافات اخلاقی وشخصیتی وخودکشی ها بخصوص در قشر جوان ناشی از این مشکل روانی است.طوری که گفتم در جوامع مختلف برخورد با این مسئله روانی ازهم متفاوت است مثلأ در کشورهایی که ازلحاظ سطح زندگی بلند تراند، افراد درجستجوی تنوع لذت ها اند . یعنی ازحالت یکنواخت وهمیشگی اموردلگیر می شوند، حالانکه درکشورما آدم ها درجسجو لذت ها اند که کمتر به آن می رسند. روی این موضوع افسرد گی عوامل آن وشناخت این عوامل درجوامع مختلف متفاوت اند. بنابرآن باید شخص به روانشناس باید مراجعه کند.