مشکلات همجنسگرایان در ایران
۱۳۹۹ اسفند ۹, شنبهپولیس در ایران وارد اپارتمان یک مرد جوان شد تا مدارکی راجع به «سوء رفتار» او پیدا کند. آن ها لباس های او را تفتیش کردند و کمپیوترش را نیز مورد بررسی قرار دادند.
این مرد جوان که با نام سهند از او یاد می شود، متهم شد که قوانین جمهوری اسلامی را نقض کرده است. پس از این که او در تخت با یک مرد دیگر غافلگیر شد، یکی از اقاربش پولیس را خبر کرد.
سهند به دویچه وله گفت: «وحشتناک بود. بلافاصله پس از این که آن ها ما را غافلگیر کردند، پدرم آمده و بر سر من فریاد زد و گفت که زندگی اش را نابود کرده ام. او دیگر نمی خواست با من هیچ ارتباطی داشته باشد و گفت که دیگر هرگز نمی خواهد مرا ببیند. پولیس کمی دیرتر آمد. بعد مادرم به خواهرم تلفون کرد که من قبلا (درباره همجنسگرا بودنم) با او صحبت کرده بودم».
سهند بعدا از طریق خواهرش مطلع شد که یکی از خویشاوندانش به او خیانت کرده است. بعد از این که اپارتمان و زندگی اش زیر و رو شد، او فهمید که باید از ایران فرار کند. او زمانی که در خارج از کشور تحصیل می کرد، فرصت مناسبی برای سفر به اروپا پیدا کرد. حالا یک سال است که سهند در آلمان زندگی می کند و امیدوار است که درخواست پناهندگی اش در این کشور پذیرفته شود.
گزارش سازمان ملل متحد راجع به تعقیب اقلیت های جنسی
بر اساس جدیدترین گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل راجع به وضعیت حقوق بشر در ایران، دلایل زیادی برای نگرانی وجود دارد. در این گزارش آمده است، گروه های همجنسگرا، دوجنس گرا و تراجنسیتی در برابر تبعیض گسترده قرار دارند و نقض حقوق بشری آن ها ادامه دارد.
شهید گفت: «مقام های بلندپایه وقتی راجع به افراد همجنسگرا صحبت می کنند، لحن شان پر از نفرت است و آن ها را موجوداتی بیمار یا پایین تر از انسان می نامند.»
به قول وی اشخاصی که در ایران به خاطر داشتن سکس با فرد همجنس محکوم شوند، ممکن است تحت شرایط مشخصی با مجازات اعدام روبرو شوند. همجنسگرایانی که هنگام بوسیدن یکدیگر، گرفتن دستان یکدیگر یا در آغوش کشیدن هم گرفتار شوند، ممکن است به ضربات تازیانه در ملاءعام محکوم شوند.
این مقام سازمان ملل گفت، مقام های جمهوری اسلامی با جرم انگاری رابطه جنسی توافقی، خشونت علیه همجنسگرایان از سوی شهروندان و ماموران دولت را قانونی کرده اند.شهید گفت: «شکنجه، لت و کوب و حتی تجاوز جنسی از سوی سازمان های مامور اجرای قانون و گروه های خودسر» از جمله این خشونت ها است. گزارشگر ویژه سازمان ملل در ادامه گفت، مردان و زنان همجنسگرا و دوجنس گرا در ایران قربانی سیستم قضایی مستبدانه هستند و انتظار محاکمه عادلانه را در این کشور ندارند.
همجنسگرایان ایرانی به دنبال پناهجویی در آلمان هستند
پاتریک دور، هماهنگ کننده پروژه مهاجران دگرباش جنسی در آلمان گفت، سیاست های سرکوب گرایانه تهران علیه گروه های دگرباش جنسی در سطح بین المللی خبر جدیدی نیست. او گفت: «بسیاری از دگرباشان جنسی که از ایران فرار کرده اند، از تهدیدها و خشونت هایی می گویند که متحمل آن شده اند، نه فقط از سوی اعضای خانواده های شان، بلکه از سوی ماموران پولیس».
به گفته دور، زنان و مردان همجنسگرا مجبور شده اند در بسیاری موارد به عمل جراحی برای تغییر جنسیت تن بدهند. مردانهمجنسگرا نیز متحمل پروسه هایی شده اند که می شود از آن به عنوان ناقص سازی جنسی یاد کرد. چون برخی به اشتباه تصور می کنند که مردان همجنسگرا اصولا زن هستند.
دورمی گوید: «همانگونه که فکرش را می توانید بکنید، پیامدهای روانی چنین اقداماتی برای این اشخاص نابودکننده است».
علی که نامش تغییر داده شده است، می گوید، آنچه که او را بیشتر از هرچیزی ناراحت می کرد، احساس شرم و خجالت بود. او در حالی که با دویچه وله صحبت می کرد، میگوید که از انتقام جویی هراس دارد و درآلمان درخواست پناهندگی داده است. علی مانند سهند در مکانی زندگی می کند که برای کمک به مهاجران دگرباش جنسی ایجاد شده است.
شرم و جراحاتی که دیده نمی شوند
علیدر ادامه گفت: «وقتی که طفلی بیش نبودم، با یکی از اقوام نزدیک بازی می کردم و ما وانمود کردیم که ازدواج کرده ایم و من عروس هستم. وقتی که پدرم مرا دید، آنقدر خشمگین شد که چاقو به دست گرفت، آن را بر روی اجاق داغ کرد و روی بازویم فشرد». تا امروز جای زخم بر روی بازوی علی دیده می شود.
علی گفت: «من دیگر هیچگاه اجازه نیافتم که نقش عروس را بازی کنم. زیرا یک پسر بودم و باید مانند یک پسر رفتار می کردم. پدرم اصولا آدم تحصیل کرده ای است و حتی مذهبی نیست. اما او با این وجود خواهان یک فرزند پسر با رفتارهای مردانه است. برای پدرم تحمل مرگ من ساده تر از این است که قبول کند من همجنسگرا هستم».
علی این مساله را سال های طولانی مخفی کرد. او گفت: «من شرم داشتم و از خود می پرسیدم که چرا مانند دیگران نیستم.در تمام طول عمرم اضطراب داشتم.وقتی که جوان بودم، به نزد یک روان درمانگر رفتم، اما قبل از اینکه جلسات درمان شروع شود، تصادف کردم و با مرگ فاصله بسیار اندکی داشتم.اینگونه بود که همه چیز تغییر کرد. این جا بود که به خود گفتم، به من یک فرصت دوم داده شده است. می خواستم همانگونه که می خواهم زندگی کنم. روند درمان را متوقف کردم و این حقیقت را که همجنسگرا هستم، قبول کردم». البته که این کار آسان نیست.
علی در ادامه گفت: «همه اقلیت ها در ایران دچار مشکلاتی هستند. اما اشخاصی مانند ما که از سوی مقام های مسئول به مجازات مرگ محکوم نشده اند، هر روز مرگ روح و روان شان را تجربه می کنند، زیرا آن ها مجبور اند هویت شان را پنهان کنند. آن ها هر روز محاکمه می شوند و زخم هایشان ناپیدا است».
سهند با این گفته ها موافق است و می گوید، همجنسگرایان در ایران از جامعه طرد می شوند و با محرومیت های اجتماعی زیادی روبرو هستند. اوگفت: «من نیز برای درمان به نزد یک درمانگر زن می رفتم و شانس داشتم. پس از سه یا چهار جلسه او به من گفت که گرایش های همجنسگرایانه دارم و فقط زمانی خوشبخت می شوم که قبول کنم همجنسگرا هستم و من این کار را انجام دادم.
ولی دشوار است. از زمان درگیری با پدرم دیگر با او صحبت نکرده ام.هنوزبا هر دو خواهرم در ارتباط هستم و از طریق آن ها با مادرم نیز ارتباط دارم».
کرستینکنیپ /م.ا، ص.ا