فرار از سوریه؛ راه پرخطر به سمت اروپا
۱۳۹۴ اردیبهشت ۷, دوشنبهبا آغاز جنگ داخلی، برای مجید زندگی در سوریه غیرقابل تحمل شد. او تصمیم گرفت زادگاهش را ترک کند و از دمشق به جانب ترکیه برود و از آنجا مقصدش را از طریق الجزایر، لیبیا و ایتالیا پی بگیرد. او بالاخره با سپری کردن خطرهای زیاد به هدف اش در آلمان رسید.
مجید (نام مستعار) به دویچه وله گفت: «من در دمشق در بخش تکنالوژی معلوماتی (انفارماتیک) تا سمستر ششم تحصیل کردم. اما وضعیت همواره دشوارتر می شد و من مجبور شدم از تحصیل صرف نظر کنم. من با برادرم به پدر مان گفتیم که موترش را بفروشد. کاکایم نیز به ما کمک کرد و پول داد و به این ترتیب ما هشت هزار دالر امریکایی برای فرار جمع کردیم.»
برای آماده شدن به فرار، مجید و برادرش را دوستان شان نیز حمایت کردند و کمک های دیگر را آنها از طریق شبکه های اجتماعی به دست آوردند. او می گوید که «به این وسیله، ما با یک گروه قاچاقبران در الجزایر تماس گرفتیم و آنها با قاچاقبران دیگر از لیبیا تماس گرفتند.»
در دست قاچاقبران انسان
مرحله نخستین فرار با هواپیما از ترکیه به سوی الجزایر بود. مجید می گوید: «این یک مسیر بی مشکل بود، زیرا مرزهای الجزایر برای سوری ها باز است.» مرحله بعدی پرواز با هواپیما به سمت لیبیا بود.
مجید قصه می کند که 12 مهاجر سوری باهم یکجا شدند، «هر یک ما برای این سفر 300 دالر پرداختیم. اندکی قبل از آغاز سفر، ما را به یک گروه دیگر قاچاقبران تسلیم کردند که ما را از طریق مرز تا ساحل رساندند. و بعد از چند ساعت استراحت، سفر ما ادامه یافت.»
مجید می گوید که قاعدتاً قاچاقبران از هر نفری که به سوی ایتالیا می رفت 600 دالر می گیرند، «اما ما هر یک 1100 دالر پرداختیم تا با ما به خوبی رفتار کنند و ما آب و نان به دست آوریم و افزون بر آن همه ما در یک قایق بمانیم. اما به زودی متوجه شدیم که فریب خورده ایم. آنها بکس های ما را گرفتند تا وزن قایق کمتر شود، تا به این وسیله مردم بیشتری را سوار قایق کنند.»
مجید می گوید که در لیبیا متوجه شد که «همه قاچاقبران با هم رابطه شبکه ای دارند و هر گروهی، منطقه مربوط به فعالیت های خودش را کنترول می کند. من فکر کنم که آنها همه به یک باند تعلق دارند.» مجید می افزاید: «سربازان لیبیا موارد فرار را نظارت می کنند، اما هیچ اقدامی نمی کنند.»
وحشت در بحیره مدیترانه
مرحله بعدی سفر پرخطر مجید، زواره شهر ساحلی واقع در شمال شرق لیبیا بود. او می گوید: «ما در این جا در یک قایق کوچک بالا شدیم که ما را به سوی یک قایق بزرگتر انتقال داد. وحشت در آنجا آغاز شد. در این قایق حدود 300 نفر را جا دادند. قاچاقبران به مردان جوان دستور دادند که به اتاق ماشین در طبقه پایینی کشتی بروند و زنان و کودکان در بالا بمانند.»
مجید می افزاید: «در طبقه پایین خیلی گرم بود و هوای بسیار کمی داشت. فقط یک سوراخ بسیار کوچکی بود. بسیاری از سرنشینان استفراغ کردند و بیهوش شدند. وضعیت غیرقابل تحمل بود.» قاچاقبران همه آنها را فریب داده بودند.
رسیدن به ایتالیا
سفر با قایق شش ساعت دوام کرد. سپس قایق به یک کشتی ناظران ساحلی ایتالیا برخورد. آنها مهاجرین را با خود شان به یک مرکز آوارگان آوردند، جایی که به آنها غذا و نوشیدنی و جا برای خواب داده شد.
این مهاجرین بعدتر گزارش دادند که قایق توسط یک قاچاقبر هدایت نمی شد، بلکه توسط یکی از مهاجرین که کمی با جهت یاب بحری آشنایی داشت. مجید قصه می کند که قاچاقبران به این مرد یک آله "جی پی اس" و یک تیلفون دادند تا به این وسیله درصورت خطر، با نیروهای نجات تماس بگیرد.»
مجید بالاخره از راه های پرپیج و خم به ایتالیا رسید. او در واقع در جمله یکی از مهاجرین خوشبخت است که به سلامت به اروپا رسیده است، زیرا شمار مهاجران غرق شده در بحیره مدیترانه روز به روز افزایش می یابد.