سفر کارمندان افغان نیروهای آلمانی به آلمان
۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۸, جمعهدر ابتدا همکاری با نیروهای خارجی نه تنها ترسی نداشت، بلکه افتخار مشارکت در تامین امنیت و بازسازی کشور را نیز برای خیلی از کسانی که با این نیروها همکاری می کردند، به همراه داشت.
عثمان عارفی، خسته از چند سال کار در شفاخانهای در ولایت میدان وردک، از دوستاناش اطلاع یافت که نیروهای آلمانی به ترجمان ضرورت دارند. او که آلمانی میفهمید، شانس خوبی یافته بود. به کابل رفت و به زودی به حیث ترجمان قبول شد.
عارفی آن روزها را به یاد میآورد: «شروع کار با اردوی آلمان برایم صرفاً یک کار نبود، بلکه احساس میکردم در آبادانی و تامین امنیت کشورم سهم میگیرم.»
عارفی 12 سال تمام در کنار نیروهای آلمانی کار کرد، در گزمهها، ملاقات با متنفذان محلی و کارهای بازسازی در کنار نیروهای آلمانی اشتراک کرد.
اما با ختم ماموریت جنگی نیروهای آلمانی، عارفی با سرنوشتی مواجه شد که 12 سال قبل تصورش را هم نمیکرد. او میگوید: «من به خاطری که مدت بیشتر از 12 سال با نیروهای نظامی کشور آلمان کار نموده بودم و به خاطر تهدیدات امنیتی ناگذیر شدم که از افغانستان به آلمان بیایم و مدت بیشتر از شش ماه میشود که با خانواده ام در کشور آلمان زندگی مینمایم.»
فرماندهی مشترک نیروهای اردوی آلمان گفته است که در مجموع 1201 تن از همکاران افغان اردوی آلمان و وزارتخانههای داخله، کمکهای انکشافی و خارجه آلمان، درخواست سفر به آلمان را ارائه کرده اند. با بررسی درخواست 1195 تن آنها، 553 تن یعنی 46 درصدشان پاسخ مثبت دریافت کرده اند.
"صدای دُهل از دور خوش است"
حدود نیمی از کسانی که مانند عارفی درخواستهای شان قبول شده، قبلاً به آلمان سفر کرده اند. برخی از این افراد به دلیل این که تهدید ملموس متوجه شان بوده به آلمان آمده اند؛ اما آرزوی یک زندگی بهتر نیز دلیلی است که بسیاریها را به سفر به آلمان ترغیب کرده است.
به گفته وزارت دفاع آلمان، برای این افغانها ابتدا ویزای اقامت سه ساله داده میشود که احتمال تمدید آن نیز وجود دارد. آنها بعد از هفت سال اقامت در آلمان در صورتی که شرایط لازم مانند تامین هزینه زندگی و آشنایی کافی با زبان آلمانی را داشته باشند، میتوانند ویزای اقامت دایمی را کسب کنند. این افراد در صورت برآورده کردن شرایط بعد از هشت سال اقامت میتواند شهروندی آلمان را بگیرند.
اما وضعیت زندگی برای آنهایی که به آلمان سفر کرده اند چگونه است؟
پیدا کردن کار در آلمان، خصوصاً اگر فرد متقاضی به اندازه کافی زبان آلمانی بلد نباشد، کار سادهای نیست. عارفی هرچند از افراد خوش چانس بوده که توانسته به آلمان سفر کند، اما از دشواریهای زندگی در کشور جدید سخن میگوید.
او با بیان این ضرب المثل که "صدای دُهل از دور خوش است"، میگوید که شرایط زندگی در آلمان خلاف تصور افغانها است. عارفی میافزاید: «در قدم اول باید فامیل و اولادها لسان آلمانی را یاد بگیرند و همچنان باید در جستجوی کاری شوند. یافتن زمینه کار برای مردمی که به کشورهای خارجی پناهنده شده اند، کاری بس مشکل است. همچنان زندگی کردن در یک محیط بیگانه و عادت گرفتن به آن برای فامیل و اولادها کاری بس دشوار است.»
این افغانهایی که تازه به آلمان میآیند اگر قادر به کار باشند، تا زمان یافتن کار "خدمات ابتدایی متقاضی کار" به آنها داده میشود. اما سرانجام آنها باید کاری پیدا کنند تا معیشت خود و خانواده خود را پوره نمایند.
رقابت در بازار کار آلمان خیلی شدید است. عارفی از تجربه خود میگوید: «زمینه کار برای مردمی که به کشورهای خارجی پناهنده شده اند کاری بس مشکل است.»
با توجه به همه این مشکلات، عارفی میافزاید: «به همه دوستان و هموطنان خویش به خصوص آن عده از هموطنان ما که با پرداخت پول گزاف به قاچاقبران از راه های غیرقانونی و خطرناک عزم دارند به خارج از کشور سفر نمایند، میخواهم بگویم که از چنین عزم و اراده صرف نظر کنند.»
برای خیلی از افغان هایی که سال ها است که در آلمان زندگی می کنند و حتی تابعیت این کشور را نیز به دست آورده اند، هنوز هم این سوال مطرح است که آیا این کشور برای همیشه خانه دومشان خواهد بود؟