زندگی خیمه نشینان کابل در سرمای زمستان
۱۳۹۲ دی ۲۳, دوشنبهصدیقه یکی از این خیمه نشینان است. خانواده هشت نفری او در یکی از خیمه های سرد شب و روزش را به سر می برد. کودکان صدیقه کفش و لباس گرم ندارند. پاهای ترکیده و لباس های پاره پاره این کودکان فقر مفرط را در این خانواده به نمایش می گذارد.
کودکان این خانواده از شدت سرما دستان شان را گاهی با تفت دهان گرم می کنند و گاهی دو دست شان را به هم می مالند تا شاید از سردی آن بکاهند.
صدیقه می گوید: «هشت نفر هستم. هیچ خوراکی و چوب سوخت ندارم. در این سردی ها بد بخت هستم. سه سال می شود این جا زندگی می کنم.»
کمک های ناکافی
وزارت مهاجرین و عودت کنندگان به همکاری موسسات کمک کننده، تلاش کرده تا کمک های زمستانی را برای این خیمه نشینان پیش از فرارسیدن زمستان توزیع کند. این کمک ها یک دوره پیش از زمستان توزیع شد اما خیمه نشینان می گویند این کمک ها کافی نیست.
کودکان این خانواده ها نه تنها به تعلیم و صحت دسترسی ندارند بلکه با وضعیت اسفباری شب و روز شان را می گذرانند. بسیاری این کودکان لباس گرم ندارند و در هوای سرد زمستان در بین لای و برف بازی می کنند.
عبدالقادر یکی از خیمه نشینان می گوید این خیمه های نمناکند و کودکان در اثر سردی مریض می شوند: «اطفال ما همیشه سینه بغل می شود و اکثراً فوت می کنند. از اثر نم اطفال و بزرگسالان مریض می شوند. این جا همه اش تر است. از بالا چکک می کند و از پایین هم نم دارد.»
مردان بیکار و زنان گدا
بیشتر ساکنان چهارراهی قنبراز ولایات جنگ زده و نا آرام جنوب افغانستان به این جا آمده اند. مهاجرانی که خانه و کاشانه ای در کابل و ولایات ندارند نیز در این جا زندگی می کنند.
مردهای این خانواده ها بیشتر بیکار اند. آن ها می گویند کار و کاسبی که مناسب شهر باشد بلد نیستند. برخی از زنانی که شوهران شان معتاد شده نیز به جمع این خیمه نشینان پیوسته اند.
زنان خانواده برای این که کودکان شان گرسنه نماند دست به گدایی می زنند و نان بخور و نمیری را از خانه های اطراف گدایی می کنند.
صابره یکی از خیمه نشینان می گوید: «کودکان ما مریض می شوند، سینه بغل می شوند و یکی از آن ها از هشت روز به این سو مریض است. پول نداریم که آن ها را به داکتر ببریم. خودم مجبورم که به خانه ها بروم و لقمه نانی برای کودکانم پیدا کنم.»
این خیمه نشینان می گویند مشکل آن ها زمانی حل می شود که دولت برای شان سرپناه تهیه کند.
صفر محمد می گوید: «دولت یک سرپناه تهیه کند دیگر ما می توانیم نان خودرا پیدا کنم. کودکان ما به مکتب و آموزش نیاز دارد اما یازده سال است که در همین وضعیت زندگی می کنیم.»
وزارت مهاجرین و عودت کنندگان شهرک هایی را در ولایات برای برگشت کنندگان در نظر گرفته ولی به دلیل بیکاری و دوری این شهرک ها از مراکز شهر، کسی حاضر نیست در آن ها زندگی کند.