دیدگاه "کای حافظ" در مورد طنز؛ آزادی و مسئولیت اجتماعی
۱۳۹۳ بهمن ۵, یکشنبهکای حافظ، پروفیسور علم ارتباطات در دانشگاه ارفورت است، او از دیر زمانی به اینسو به مباحثات بین اسلام و غرب اشتغال دارد و در سال 2001 رئیس کنفرانس اصول اخلاقی رسانه یی در رابطه با اسلام و غرب تحت حمایت رئیس جمهور آلمان بود.رادیوی آلمانی "دویچلند فونک"، با وی مصاحبه ای انجام داده است:
هیک مان : سلام بر شما آقای حافظ و خوش آمدید.
حافظ: سلام روز بخیر
هیک مان:آیا کاریکاتور های جدید پیامبر اسلام می تواند منجر به یک منازعه جدید میان جهان اسلام و غرب گردد؟
حافظ: خُب، تاجایی این گفته درست است.دین یک مسئله بسیار حساس در جهان اسلام می باشد. دین در چنین جوامع در حال توسعه، در آن محیط های پر از مشکلات به مثابه آخرین بقایای روانشناختی یک کارکرد دارد. این امر منجر به حساسیت می شود. اما بنا بر تجربه من، چنین غوغا هایی توسط رسانه ها نیز بزرگ می شوند. به هنگام بحران کاریکاتور در سال 2006 من در قاهره بودم. در آنجا اساساً کسی به آن علاقه نداشت. یعنی اینکه قاعدتاً هیجانات در جهان اسلام، آنقدر بزرگ نیستند که ما از آن تصویر ارائه می کنیم. طبعاً باید متوجه باشیم که چنین کاریکاتور هایی و همچنان تحریکاتی مانند آنچه از جانب میشل اولبک در سیاق دیگری صورت گرفت شاید بی دلیل مسلمانان را هیجانی نسازد.به مساله اسلام ستیزی در اروپا توجه کنیم. از نگاه آماری رقم بزرگی را نشان می دهد. در این مورد ما تازه در بنیاد بیرتلس مان یک تحقیق را انجام داده ایم. این تحقیق مجدداً نشان می دهد که ما با اسلام ستیزی مشکل داریم.
هیک مان: در غرب، همچنان در فرانسه، مردم به جاده ها می برایند تا برای آزادی، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، به تظاهرات بپردازند. بنابراین از دید کسانی که به جاده ها می روند، آن ها برای ارزش های مثبت تظاهرات می کنند. همچنان در جهان اسلام نیز مردم بر علیه توهین به پیامبر اسلام از طریق نشر کاریکاتور ها، اعتراض می کنند. مردم به جاده ها می روند و برای حمایت از دین تظاهرات می کنند. در این جا نیز می توان گفت برای یک ارزش مثبت به جاده ها می روند. هردو جانب خود را حق به جانب می بینند.آیا این مشکل نیست که هیچ کس نمی خواهد خود را در جای آن دیگر قرار دهد؟
حافظ: به عقیده من می توان گفت که آنچه به نظر ما همچون آزادی افکار، همچون تحریک سالم دینی و چون تحقق کامل یک جامعه لبرال به نظر می رسد، طبعاً باید در متن یک جامعه مهاجر پذیر همراه با اسلام هراسی و سایر بقایای بیگانه هراسی ما مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین حتا یک تحریک سالم و هنرمندانه مسلمانان نیز می تواند برخی اوقات همچون یک حمله بیگانه ستیزانه تعبیر شود.
مسأله دوم که برآن اضافه می شود این است که ما نباید این موضوع را تنها در مسیرفرهنگی و مذهبی آن تفسیر و تحلیل کنیم. نباید فراموش کرد که غرب در ده سال گذشته به حیث بازیگر جنگ در جهان اسلام فعال بوده است. هزاران غیر نظامی در نتیجه حملات ایالات متحده امریکا کشته شده اند. واضح است که یک اقدام تحریک آمیز طنزی، اما در نهایت پر از تحریکات پیشدوارانه می تواند طور دیگری تعبیر شود. انسان باید از لحاظ قانونی حق گفتن همه چیز را داشته باشد، اما به نظر من همه چیز های که گفته می شوند، معقول و از لحاظ اجتماعی مفید نیستند.
هیک مان: پس از حمله تروریستی در پاریس، پایتخت فرانسه، هیچ کسی جرأت نمی کرد که این سوال را مطرح سازد که آیا انتشار کاریکاتور پیامبر اسلام عاقلانه بود؟ کسی نمی خواست که با مطرح کردن این سوال بالایش شک پیدا شود که به قتل های پاریس مشروعیت می بخشد. حالا در این مورد بحث های فشرده ای صورت می گیرد. سنت های مختلفی وجود دارند. آقای حافظ، اگر نگاهی به آلمان در مقایسه با فرانسه یا بریتانیا و ایالات متحده امریکا بیاندازیم، نظر شما چگونه است؟ آیا در قالب طنز همه چیز اجازه است؟
حافظ : طنز باید اجازه انجام دادن هرچیز را داشته باشد اما نباید هر چیز را انجام بدهد. طنز یک وظیفه اجتماعی نیز دارد و کاریکاتور علیه بنیاد گذار یک دین و یا به نحوی علیه هسته مقدس یک دین را من همیشه عاقلانه نمی دانم. زیرا چنانکه گفتیم در یک متن بیگانه ستیزانه می تواند چون حمله ای بر مسلمانان پنداشته شود. در اینجا یک اتحاد کاملاً نادر بین چپگرایان با سمت و سوی روشنگری و جنبش دست راستی عوامگرا نیز دیده می شود که همین حالا با نام پگیدا در آلمان وجود دارد. وقتی که ما از آزادی افکار سخن به میان می آوریم، در حقیقت همیشه مسئولیت اجتماعی مطرح می باشد. من جانبدار غیر قانونی ساختن دست راستی ها نیستم، اما به عقیده من ، حساسیت فرهنگی در یک جامعه چندین فرهنگی برای همه ما خوب است. ما همچنان می خواهیم که مسلمانان به دلیل آنکه حادثه قتل توسط یک هسته نازی ها ی نو ( ان اس یو) در آلمان صورت گرفته است، در کل همه آلمانی ها را راست افراطی نخوانند. یعنی من فکر می کنم که هیچ کس نمی خواهد اینجا با پیشداوری ها مواجه شود.
در این ارتباط باید به شکل انتقاد سالم از اسلام راه یافت. در جهان اسلام یک سنت دیرینه برای انتقاد از علمای دینی وجود دارد. این به آن معنا است که باید در آنجا بین بخش اصلی و مقدس دین از یک طرف و انتقاد از نهاد های اجرایی دین فرق گذاشت. انتقاد از این نهاد ها مجاز است و یک سنت قدیمی دارد. به طور مثال در مصر کارتون های زیادی وجود دارند که در آن ها علمای دینی مسلمان را به تمسخر می کشند. در اینجا باید عملاً بسیار فرق گذاشت. موضوع انتقاد از پاپ یک مسأله است و کفر گویی شاید از نظر بسیاری مسلمانان چیزی دیگر است. و من فکر می کنم که ما باید در مورد ستراتژی های معقول در شکل طنز نیر فکر کنیم.