12 سال بعد از یازدهم سپتمبر، افغان ها نگرانند
۱۳۹۲ شهریور ۲۰, چهارشنبهدر یازدهم سپتمبر سال 2011 اعضای القاعده با ربودن چهار هواپیما بر برج های دوگانه مرکز تجارت جهانی در نیویارک و اهدافی دیگر حمله کردند. در پی این حمله، ایالات متحده امریکا علیه رژیم طالبان در افغانستان حمله کرد که به القاعده پناه داده بود. در نتیجه تهاجم نظامی امریکا رژیم طالبان سقوط کرد و افغان ها به تشکیل یک نظام دموکراتیک و پایدار امیدوار شدند.
در دوازدهمین سالروز حادثه یازدهم سپتمبر، افغان ها نگران آینده اند و آگاهان مسایل سیاسی می گویند امنیت که مهم ترین آرزوی مردم بود، تامین نشده است. حبیبه دانش، نماینده پارلمان افغانستان می گوید: «جامعه جهانی در زمینه مبارزه با فساد اداری، مبارزه با تروریسم و تعمیم دموکراسی با تعهداتی که در بن کرده بودند، قاطعانه عمل نکردند».
مردم افغانستان در نخستین سال های پس از شکست طالبان امنیت نسبی را تجربه کردند اما با گذشت هر سال فعالیت طالبان گسترده تر شد تا جایی که امروزه در آستانه خروج نیروهای نظامی بین المللی مردم نسبت به آینده نگران اند.
خانم دانش می گوید به عنوان یک نماینده زن احساس امنیت نمی کند: «من سخت نگران هستم منحیث یک وکیل زن، همه روزه تهدید می شوم، اولادم را تهدید می کنند که اختطاف می شوند و خودم بارها مورد تهدید قرار گرفته ام».
این در حالیست که دوازده سال پیش افغانستان اردو و پولیس نداشت اما حالا این کشور با نیروی امنیتی 350 هزار نفری مسوولیت امنیت سراسر افغانستان را به عهده گرفته است.
تاکید بر وفاق سیاسی
شیرولی وردک، نماینده ولایت میدان وردک در پارلمان می گوید مردم افغانستان امیدوار بودند که با حضور جامعه جهانی امنیت تامین می شود، نیروهای داخلی به اندازه ای تقویت می شوند که بتوانند از سرحدات این کشور دفاع کنند، ولی با گذشت 12 سال این آرزوها به واقعیت نپیوستند.
آقای وردک می گوید مناسب ترین راه افغانستان برای خروج از بحران و جنگ کنونی عملکرد هماهنگ رهبران سیاسی است: «یگانه راهی که فکر می کنیم در افغانستان صلح بیاید، این است که رهبران سیاسی از اهداف شخصی شان بگذرند و دیگر در صدد داشتن جبهه، زور و سلاح نباشند».
در همین حال شماری از جوانان افغان به این نظرند که فرصت های خوبی برای بازسازی افغانستان به دست آمده بود اما از این فرصت ها استفاده ی درست نشد. قیام نوری، نویسنده و خبرنگار می گوید بزرگ ترین چالش کنونی ناامنی است: «من وقتی برای خرید به شهر می روم دست و پایم می لرزد. هر لحظه به این فکر استم که در جایی انفجار و انتحار صورت می گیرد و من قربانی آن خواهم شد».