دو سال بعد از انقلاب؛ مصری ها هنوز رنج می برند
۱۳۹۱ بهمن ۶, جمعهابراهیم کندریان، 26 ساله، یکی از شرکت کنندگان ساعات اول این انقلاب است. دو سال گذشته برای او با خشونت پولیس و نبود عدالت اجتماعی همراه بوده است. او انتظار دارد در این سالروز خشونت های جدیدی به وجود آید.
راه میدان تحریر بسته است. سیم های خاردار و جوال های ریگ برای ممانعت از حمله در جاده ها گذاشته شده اند. در چمن سبز میدان تحریر باز هم خیمه های سفید تظاهرکنندگان برپا شده اند. اندکی پیش از دومین سالروز انقلاب، میدان تحریر بازهم مرکز اعتراض ها علیه رهبران دولت است؛ این بار اما اعتراض ها علیه اخوان المسلمین می باشد.
ابراهیم در 25 جنوری 2011 که «روز خشم» نیز نامیده می شود، در اسکندریه بود. از آنجا بود که تظاهرات در سرتاسر کشور گسترش یافت. در این میان ابراهیم به قاهره آمد. در 28 ام جنوری او به راهپیمایی اعتراضی به سمت میدان تحریر پیوست که همواره بزرگتر می شد. در همین مسیر بود که خشونت شروع شد و سرانجام به یکی از خونین ترین جنگ های جاده یی در انقلاب مصر منجر شد.
ابراهیم کندریان می گوید: «پولیس از هر آنچه در اختیار داشت کار گرفت. گلوله های رابری، گاز اشک آور و سلاح ساچمه دار. برخی اوقات حتا آنها با موترهای نفربر شان به سوی جمعیت مردم می راندند تا از روی بدن تظاهرکنندگان عبور کنند».
ابراهیم با چشمان اش دید که یک وسیله نقلیه پولیس از روی بدن دو نوجوان گذشت. اما از آنجایی که شمار تظاهرکنندگان فوق العاده زیاد بود، آنها تسلیم نشدند، تا این که خود را به میدان تحریر رساندند. در این روز تاریخی بسیاری با نثار جان شان از خود شجاعت نشان دادند.
اما، سرنگونی حسنی مبارک به پایان خشونت رهبران دولتی علیه رزمندگان آزادیخواه و عدالت طلب مصری منجر نشد. این رشته سرخ از دو سال تا امروز ادامه دارد. ابراهیم نیز می بایست این تجربه سخت را از سر بگذراند. او درست یک سال پیش در جریان یک جنگ جاده یی بازداشت شد. پولیس بیرحمانه او را لت و کوب کرد و جنایتکاران همکار پولیس اشیای قیمتی او را دزدیدند. در پایان او برای ساعت ها شکنجه شد.
ابراهیم کندریان می گوید: «آنها مفصل شانه ما را کشیدند (خلع کردند) و ما را بدون وقفه لت می کردند. در آخر من دیگر درد را احساس نمی کردم. کسانی نزد ما می آمدند و به ما می گفتند که ما را دوباره شکنجه می کنند و حتا خواهند کشت».
تعداد زیاد مصری ها مانند ابراهیم از تحولات دو سال گذشته مایوس اند. مسلماً مبارک سرنگون شد، نظامیان از سیاست روز بیرون رانده شدند و انتخابات برگزار شد. البته در این میان اسلامگرایان به قدرت رسیدند. آنها حقوق و آزادی ها را محدود ساختند و با قانون اساسی شان، کشور را عمیقاً دچار اختلاف کردند. اما در مبارزه علیه فقر پیشرفتی دیده نمی شود. امیدی به رونق اقتصادی نیست. ابراهیم در رییس جمهور محمد مرسی و اخوان المسلمین هیچ علامت مثبتی نمی بیند.
ابراهیم کندریان می گوید: «آنها چیزی را تغییر داده نمی توانند. آنها نه چیزی را می شنوند و نه به حرف کسی گوش می دهند. مردم می میرند، آنها فقط می خواهند با اندک غذایی زنده بمانند».
ابراهیم می گوید فقط چند متر دورتر از کوچه ای که وی سال گذشته بازداشت شده بود، انفجار گاز صورت گرفت که بر اثر آن بخش زیاد خانواده نگهبان ساختمان کشته شدند. او همین حالا از شفاخانه می آید. آنچه او در شفاخانه دیده است، واقعاً دلگیرش ساخته است. در این شفاخانه نه بالشی است، نه داکتری و نه غذایی. شفاخانه کثیف است. از صدها مریض در آنجا مراقبتی صورت نمی گیرد.
ابراهیم کندریان می گوید: «یک وزیر صحت وجود دارد. او چه کار کرده است؟ یک خانم در آن شفاخانه گفت "این جا که خوب است، شفاخانه های دیگر از اینجا بدتر اند". نه داکتری است و نه خوراکی، هیچ چیزی وجود ندارد. وضع شفاخانه های دیگر از چه قرار است؟ من در این مورد دیگر چیزی نمی گویم. چنین است روزگار مصر».
با این هم به طور متناقض پیشرفت هایی که در زندگی روزمره مصری ها تاکنون صورت گرفته، امید ابراهیم را بر می انگیزند. بسیاری مردم اکنون در می یابند که اخوان المسلمین آن طوری که وعده می داد، نجات دهنده نیست. این گروه در موقعیتی نیست که اوضاع را به سرعت بهبود بخشد.
ابراهیم می گوید: «این خوب است، که آنها را به سقوط بکشاند. با خطاهای شان آنها چنان به دام می افتند که مبارک افتاد. این امر مثبتی است. من فکر می کنم اکنون وقت آن است که در صدد یک شخصیت رهبری برای انقلاب برآمد».
با این هم، در این دو سالی که گذشت تغییر اندکی به وجود آمده است: مخالفان حکومت ندرتاً یک نظر واحد دارند. آنها فقط در یک مورد هم نظر اند که اخوان المسلمین خطرناک و بی کفایت است. ابراهیم همچنان از سیاستمداران مخالف سرشناس مانند محمد البرادعی و حمدین صباحی مایوس است. به ویژه برادعی در بدو امر از حمایت انقلابیون برخوردار بود. اما او هرگز ابتکاری نشان نداد و یک بینش راستین و کارآمد نداشت.
ابراهیم دومین سالروز انقلاب را قبل از همه نقطه آغاز امواج جدید اعتراض می داند. اغنیا و فقرا در مصر از حاکمیت اخوان المسلمین، پیوسته نهایت ناراض می گردند.
به گفته ابراهیم، «آنچه در حال وقوع است، بسیار خطرناک می باشد. مانند لحظات پیش از انفجار بمب اتوم است. این امر در 25 ام جنوری شروع می شود، در 26، 27، و 28 جنوری خشونت بیشتر صورت می گیرد و البته تا پایان کار اخوان المسلمین ادامه می یابد».
با این هم به هیچ صورت معلوم نیست که در این سالروز چه اتفاق می افتد. بسیاری مصری ها نیز به آرامش و ثبات می اندیشند و دیگر ناآرامی را نمی خواهند. البته فشار بر اخوان المسلمین برای بهبود بخشیدن وضعیت مردم بی اندازه افزایش می یابد.