«دختران ربوده شده ما را فراموش نکنید!»
۱۳۹۴ فروردین ۲۵, سهشنبهلاول ایموس مشتش را می فشرد و انگشتش را می مالد. هنگامی که در مورد دختر خود کامفورت سخن می گوید، نمی تواند جلو گریه اش را بگیرد. ایمو می گوید که او همیشه یک دختر خیرخواه و هدفمند بود. کامفورت دختر 17 ساله وی یک سال پیش توسط بوکوحرام از مکتب قریه شان در چیبوک اختطاف شده بود.
ایمو با همسر و پنج فرزند دیگرش در حال حاضر مانند هزاران تن دیگر چینبوک را ترک گفته و در شهر یولا در 270 کیلومتری قریه خود پناه برده اند. او در ماه های اخیر نحیف و لاغر شده است. این دهقان پیشین دیگر مزرعه ای در این شهر ندارد. معیشت خانواده را صرف از طریق کمک های غیرمنظم دوستان و صلیب سرخ تامین می کند.
«پدران و مادرانی که از گریه جان دادند»
می پرسم آیا عکسی از دخترت کامفورت داری؟ اشک هایش جاری می شود. می گوید هر وقتی که عکس دخترش را نگاه می کرد، گریه اش می گرفت. از این رو او عکس دخترش را در چینبوک گذاشت و با خود نیاورد.
این سومین باری است که بعد از اختطاف دختران مکتب، من از جانب دویچه وله به یولا واقع در شمال شرق نایجریا سفر می کنم. و این سومین باری است که من با صحبت با والدین این دختران اختطاف شده، زخم شان را تازه می کنم. اشک ها جاری است و من فیلم برداری می کنم و بنابراین احساس ناراحتی می کنم. لاول ایمو دوازده مادر و پدر را می شناسد که بعد از این گروگانگیری جان سپرده اند. او می گوید: "همین گریستن دایمی و فکر کردن به دختران شان، آن ها را کشت." ایمو و همسرش حوا نیز به دختر شان فکر می کنند و گاهی به این نتیجه رسیده اند که اگر می دانستند دختر شان مرده است، شاید وضع شان ساده تر می بود. مادرش می گوید: «من امیدم به این سیاستمداران را از دست داده ام. آن ها کاری نمی کنند. فقط خدا می تواند به ما کمک کند تا زنده و یا مرده آن ها پیدا شود. اما حکومت ما آنها را فراموش کرده است.»
در ماه اپریل 2014، سه هفته پس از اختطاف این دختران، گروه اسلامگرای تروریستی بوکوحرام مسئولیت آن را به عهده گرفت. از شش سال به این سو این گروه تروریستی به ویژه در شمال شرق نایجریا دست به کشتار می زند. در آغاز این گروه علیه فساد دولت مبارزه می کرد و در عین زمان اهداف شان همیشه روشن نبود. هزاران تن از مردم روستایی، اعم از مسلمانان و مسیحیان، در اثر حملات و سوء قصد های این گروه کشته شده اند. ابوبکر شیکاو رهبر این گروه در یک سخنرانی درهم و برهمش اعلام کرده است که این دختران اختطاف شده به حیث برده فروخته شده اند.
اعتراض، پیشنهاد کمک، اعلام جنگ
ربودن این دختران یک خشم بین المللی را برانگیخت. مردم در سرتاسر جهان به خاطر دختران چینبوک به جاده ها برآمدند. با هشتک "دختران ما را برگردانید" (#bringbackourgirls) کمپاینی در تویتر آغاز شد. کشورهای همسایه نایجریا علیه بوکوحرام اعلام جنگ کردند. ایالات متحد امریکا مشاوران نظامی به آنجا فرستاد. در 26 می الیکس باده فرمانده نیروهای مسلح نایجریا اعلام نمود که محل اقامت این دختران شناسایی شده است، اما یک حمله به آنجا خطرناک می باشد.
سه ماه پس از این اختطاف، گودلک جاناتان رئیس جمهور نایجریا و همسرش برای نخستین بار با والدین این دختران دیدار کردند. لاول ایمو از چیبوک به یاد می آورد: «او گفت که در خلال سه هفته همه دختران تان را بر می گردانم. و در خلال این سه هفته ما همه مکتب تخریب شده در منطقه را نوسازی کردیم. این سه هفته سپری شد، پس از آن چندین ماه دیگر، اما کاری صورت نگرفت.»
دختران نیامدند و در عوض، بوکوحرام روزانه به قریه های نزدیک آن حمله می کند. نظامیان درمانده به نظر می رسند. خبرنگاران خارجی صرف با اجازه نامه مخصوص نظامیان به منطقه جنگی سفر می توانند، اما سخنگوی اردو هیچ خبرنگار خارجی را خوش ندارد. ما هیچ وقت به چیبوک سفر نکرده ایم، این بار نیز سفر نکرده ایم. رئیس جمهور نایجریا نیز هیچگاه خودش به آن منطقه نرفته است.
«کاهش بی سابقه اعتماد به اردو»
در اواسط ماه اکتوبر باده رئیس نیروهای مسلح مجدداً در برابر رسانه ها ظاهر شد و گفت که توافق آتش بس امضا شده و دختران آزاد می شوند. این باز هم یک دروغ دیگر بود. اندکی پیش از انتخابات اردوی نایجریا همراه با کشورهای همسایه ناگهان یک حمله را آغاز کردند و بوکوحرام را عقب راندند. بسیاری از نایجریایی ها به این نظر اند که زمان این حمله در آستانه انتخابات کاملاً تصادفی نیست.
عمر فاروق بابا انا، خبرنگاری در یولا می گوید: «اعتماد به نظامیان هیچگاه چنین اندک نبوده است.» خشمی که در انترنت برانگیخته شده بود رنگ باخته است و در نایجریا نیز صرف شمار اندکی از فعالان برای دختران چیبوک به جاده ها می برآیند. بسیاری ناظران معتقد اند که نظامیان عالی رتبه از بودجه عظیم نظامی ثروت اندوزی می کنند و علاقه مندی به پایان منازعه ندارند. چنانکه بابا انا می گوید: «حکومت محمدو بخاری که تازه انتخاب شده است کارهای زیادی در پیش رو دارد تا اعتماد به سیاست و اردو را دوباره به دست آورد.»
حزب اپوزیسیون بخاری در مناطقی که تروریست ها بسیار نفوذ دارند، در کل برنده شده است. همچنان لاول ایمو پدر خانواده ای که دختر شان اختطاف شده است، به این جنرال سابق رای داده است که وعده نموده بود صرف در خلال شش ماه بوکوحرام را سرکوب می کند. ادگار امو مشاور سیاسی از یولا در این مورد اظهار شک و تردید می کند که بخاری بتواند این دختران را پیدا کند. او می گوید: «یک سال تمام گذشت. آنها در دستان تروریست های ظالم و قسی القلب اند که جنایاتی را علیه مردم بیگناه مرتکب می شوند. از یک دید واقع بینانه مشکل است که ادعا شود ما می توانیم این دختران را دوباره سلامت پیدا کنیم.»
آیا لاول ایمو به این «امکانات واقع بینانه» باور دارد؟ من در این مورد از وی چیزی نپرسیدم. او هنگام خداحافظی گفت: «تشکر از اینکه باز هم در مورد دختر ما گزارش می دهید. این برای ما بسیار مهم است. ما نباید این دختران را فراموش کنیم.»
ایمو گلایه نکرد که زخم هایش را تازه ساخته ام. چشمانش امیدوارانه می درخشیدند. با قوت دستم را فشرد. او یک سال بعد نیز هنوز همان نیروی تعجب انگیز را دارد. شاید در هفته ها، ماه ها و شاید حتا سال های بعدی نیز ضرورت به چنین نیرویی داشته باشد.