تعليق دموکراسي تعويق انتظارات
۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعهزيرا فقط يک نامزد بي رقيب، درميدان مسابقه مانده بود که نمي توانست بخت خودش را در سبقت گرفتن و پيشتاز شدن بيازمايد. درواقع داکتر عبدالله با کنار کشيدن خود از اين مسابقه انتقامي را که مي خواست از کرزي گرفت واورا درموقعيتي قرارداد که رجز خواني هاي مستانه و هل من مبارز هاي مغرورانه اش باد هوا گردد و پژواکي نيابد.
بازنگري کميسيون بررسي شکايات نشان دا ده بود که آقاي کرزي فقط %49 از آراي ريخته شده را مستحق است وتقلب هاي ناشيانه هوادارانش موجب بلند رفتن آرا به نفع وي تا%54 شده بود. با آنکه آقاي کرزي وهوادانش زير بار نمي رفتند ونتايج بررسي شده را نمي پذيرفتند، فشار وارده توسط ملل متحد،امريکا ، انگلستان ،آنانرا واداشت تا برخلاف نيات قبلي شان، تقلب در انتخابات را بپذيرند.
آقاي کرزي تقلب را پذيرفت و حتي به صراحت گفت که انتخابات ومردم افغانستان در اثر اين تقلبات بدنام شد. بنابراين رفتن به دور دوم را اعلام کرد. خانم هيلاري کلينتن وزير خارجه ي امريکا نيز با اين پيشگويي که در انتخابات دور دوم نيز کرزي پيروز خواهد شد، کرزي را دلگرم ساخت تا بارفتن به دور دوم هم آثارمخرب تقلبات شرم آوردور اول راترميم کند وهم با مشروعيت ومقبوليت بيشتري، جلوه نمايد.
زيرا پيشگويي وزير خارجه امريکا جدي تر از پيشگويي هاي حضرت مجددي بود. درچنين زمينه اي آقاي کرزي آماده شد به دور دوم برود، ولي آقاي عبدالله که پيشنهاداتش مبني بر برکناري اعضاي کميسيون انتخابات و تعليق وظايف سه تن از وزيران پذيرفته نشده بود، اعلام کرد که درانتخابات دور دوم شرکت نمي کند. درنتيجه يک روز پس ازآن ،کميسيون انتخابات بنا بر صلاحديد خودش و بي هيچ استنادي به قانون، آقاي کرزي را به اعتبار اينک ه در دور اول بيشترين آرا را نصيب شده بود، رئيس جمهور اعلام کرد .رئيس جمهوري که فقط %48 آرا را برده بود، ولي درعوض تهنيت گويي ومبارکباد گويي سر منشي ملل متحد،رئيس جمهوري امريکا، صدراعظم انگلستان، روساي جمهور ايرا ن وپاکستان را با خود داشت. به اين تر تيب، آخرين پرده از درامه اي را که شايد ازخيلي وقت، کارگرداني شده بود ، پايين آمد.
اکنون افغانستان رئيس جمهورغير قانوني ا ي دارد که جاي خالي مشروعيت را با حمايت خار جيان، پر مي کند و از حمايت بخش قابل توجهي از مردم محروم است. گويي از همان اول کار ،همان زماني که آقاي کرزي انتخابات را به تعويق انداخت وسپس خودش بي اعتنا به حکم قانون ، رياستش را تمديد کرد و امريکا نيز بر تصميم وي صحه گذاشت، همين فرجام را درنظر گرفته بودند، تا رئيس جمهوري بسازند که رئيس جمهور نيست وبا گذر از فراز قانون حکمران شده است. چنين شخصي، پادشاه بي تخت وتاجي را مي ماند که فقط با اتکا به حمايت خارجيان، مي تواند بر مردمي فرمانروايي کند که اعتمادي بروي ندارند. گردنکشي هاي ظاهري ونمايشي کرزي بخاطر ارضا واقناع طالبان، درمقابل امريکا وخارجيان که اورا از گمنامي به قدرت رسانده بودند، امريکا وخارجيان را مظنون ساخته بود، در حاليکه چاره اي جز تحمل وي نداشتند ولي جريانات به گونه اي پيش آمد يا پيش آوردند که کرزي خواسته يا ناخواسته، روي طناب لرزاني قرار گيرد که هيچ اکروباتي نمي تواند، موازنه اش را روي آن حفظ کند. تاچه رسد به کسي که سابقه اي نيز دراين کار ندارد واز داشتن چوبي که موازنه اش را حفظ کند هم محروم است. دراين بازي هنوز معلوم نيست، داکتر عبدالله چه نقش وجايگاهي دارد، ولي آنچه مسلم است اينستکه موضع گيري هاي وي تا زمان کنار کشيدنش ، پروسه اي را که کرزي را به اين روز کشانيد تقويه کرده است؛ با حربه هايي مثلاً تقلب ، قانون شکني ، فساد وکجروي هاي هشت ساله که عبدالله دراختياردارد.
تبصره : قسيم اخگر
ويراستار: ياسر