تصویر کیوبا 60 سال پس از انقلاب
۱۳۹۲ مرداد ۴, جمعهانقلاب کیوبا در 26 جون 1953 با حمله بر سربازخانه مونکادا در سانتیاگو دی کوبا شروع شد. در اول جنوری 1959 فولخنسو باتیستا دیکتاتور آن وقت فرار کرد و "باربودوس" یا ریشوها قدرت را به دست گرفتند. مردم کسانی چون برادران کاسترو، چه گوارا و همرزمان شان را به دلیل ریش های دراز شان به "ریشو" مسمی ساخته بودند.
علیه رژیم باتیستا شورش شد که مورد حمایت ایالات متحده امریکا بود و مافیا در آن نفوذ داشت. این رژیم نمونه متضاد مودل اجتماعی متعارف در غرب شمرده می شد. خانم روزا براندهورست، دانشمند علوم اجتماعی می گوید: این جزیره کمونیستی در بحر سرمایه داری در هر دو سوی دویوار آهنین در اروپا با همنوایی مواجه شد: «چپ های آلمان غربی و رودی دوچکه و چپ های جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرق) که از سوسیالیسم واقعاً موجود ناراضی بودند، جنبش آزادیبخش ضد امپریالیستی در کیوبا را همچون یک بدیل می دانستند». براندهورست از دانشگاه گوتینگن که دوکتورایش را در مورد وضع کنونی کیوبا گرفته است، می گوید همچنان برای روشنفکران امریکایی لاتین کیوبا یک سرمشق بزرگ بود چون «داوود علیه جالوت» علم کرده بود.
متبادر شدن یک سرمشق
برادهورست به این نظر است که بسیاری چپی ها تا امروز چنین برداشت رومانتیک از کیوبا دارند: «این تصویر یک مدینه فاضله زنده است». بقیه همه چیز با رقص و شراب وسیگار کیوبایی درهم آمیخته است.
براندهورست می گوید که در واقعیت امر چنین چیزهایی با کیوبای امروزین کمتر ارتباط دارد. از سال های 1990 به این سو در کیوبا یک پروسه استحاله جدید به راه افتاده است . اما جریان این پروسه به تناسب روسیه و چین کمتر تندروانه است. نافذ گردیدن سیستم ارزی یا اسعاری دوگانه که به دالر امریکایی تعویض می شود، امکان آن را به وجود آورده است که افراد در محدود کوچکی به مشاغل متکی به خود روی آورند. اما آسان شدن سفر به خارج از سال 2013 به بعد، در آلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
گزارشدهی پر از خلاء
مارسل کونسمن می خواهد در مورد این خلاء ابراز نظر کند: «در رسانه های آلمانی تصویر تقریباً یک جانبه ای از تحولات کیوبا ارائه می شود که که نسبتاً با کلیشه ها و ساده سازی های زیاد پرداخته می شود». این دانشجوی تاریخ با وبلاگ اش به نام "کیوبای امروز" می خواهد اطلاعات مشخصی تهیه و در دسترس قرار دهد. او می گوید: «من فکر می کنم، این امکان خوبی برای ازبین بردن پیش داوری ها است ». به نظر او از کلیشه هایی بسیار شایع یکی هم این است که امکانات مصرفی وجود ندارد، سطح زندگی مردم با کشورهای نهایت عقب مانده افریقایی قابل مقایسه است و این که مردم سرکوب می شوند و نمی توانند نظرات شان را بیان کنند. کونسمن به تحقیق در مورد کشورهای سوسیالیستی و پساسوسیالیستی بسیار علاقه مند است. هنگام مصاحبه اش با دویچه وله او در روسیه اقامت داشت. در سال های 2009 و 2012 او دو بار به کیوبا سفر نمود تا از اوضاع واقعی آنجا تصویری به دست آورد.
براندهورست از نظرهای مختلف در مورد کیوبا جانبداری می کند. او همچنان از کمبود معلومات در مورد جوانب منفی تحولات کیوبا واقف می باشد: «نابرابری اجتماعی، کوتاه ساختن و بی توجهی به سیستم تضامن اجتماعی، کاهش پول زمان بیکاری و محدود گردانیدن آن به یک سال از جمله این کمبودی ها می باشند».
سیگار، شراب رم و رقص رومبا
در اروپا به جای این مسائل اسطوره های قدیمی ترجیح داده می شود. دل تنگی برای کیوبا به خاطر دختران قهوه ای رنگ و جنتلمن هایی است که در محافل اشرافیت هاوانا با تماشای رقص معاملات تجارتی شان را پیش می بردند. براندهورست می گوید که چنین شیوه ای پیش از انقلاب کیوبا معمول بود.
شوق سیگار، شراب رم و رقص رومبا بعد از سال های 1990 قسماً دوباره جان گرفته است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی سابق، رژیم از توریسم دوباره حمایت کرد تا جای سبسایدی های مالی شوروی را با این صنعت سودآور پر کند. همچنان فحشا که در این کشور اکیداً ممنوع است، به معاشقه تفریحی تغییر شکل داده و در حال احیای مجدد می باشد.
حراج شورش
اسطوره دیگر یعنی شورش در چه گوارا و می خانه ها یا "بار کیوبا" وجود دارد، که 20 سال پیش مانند سمارق از زمین سرکشید.
براندرهورست می گوید که ایجادکنندگان این می خانه ها دیگر اسپانیایی نیستند. همچنان معلومات در مورد چه گوارا در محدوده کوچکی وجود دارد. این جامعه شناس می گوید دیگر "حراج های کیوبا" شعار آن هاست.
این تجربه را کونسمن هم دارد: «در اروپا بسیاری جوانان تی شیرت های چه گوارا می پوشند بدون آنکه بدانند تصویر کی در آن کشیده شده است». او به این نظر است که در امریکا لایتن و کشورهای رو به توسعه وضع اندکی فرق دارد. در آنجا آنها بسیار خوب این پیام سیاسی چه گوارا و فیدل کاسترو را می دانند که با ضدیت با امپریالیسم و همبستگی با خلق های دیگر ارتباط دارد.