تبصره: پایان بازی بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا
۱۳۹۵ تیر ۴, جمعهجین آستن، رمان نویس انگلیسی در رمان «غرور و پیشداوری» در توصیفی در یک جمله کوتاه میگوید: «آدمهای خشمگین همیشه عاقل نمی باشند.» اگر این گفته را راجع به همه پرسی بریتانیا در نظر بگیریم، به این مفهوم است که تعداد زیاد مردم عصبانی، این کشور را به ترک اتحادیه اروپا وادار کردند. این تصمیم برآشفتگی، نومیدی و یاس را هم در لندن و هم در دیگر پایتختهای اروپایی در پی دارد.
و این کاملاً موجه است. دلایل زیادی برای این برآشفتگی وجود دارد. خشم بر دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا که گذاشت منتقدان اتحادیه اروپا در داخل حزباش از او باج گرفته و او را وادار به برگزاری این همه پرسی کنند. حالا ما میدانیم که این تصمیم او چه یک قمار بزرگ و محاسبه اشتباه آمیز برای شخص خودش و کشورش بوده است. برآشفتگی به دلیل اظهارات عوامگرایان و ملیگرایان جانبدار ترک اتحادیه اروپا که سرانجام با لفاظیهای تشویش آفرین شان بر استدلالهای عقلانی و قضاوت درست در جناح طرفدار ماندن در اتحادیه اروپا غالب شدند.خشم بر بروکسل که به دلیل از خود راضی بودن و عطالت اش که برای یک دهه همچون یک بیماری از طریق نهاد های اتحادیه اروپا گسترش می یافت و نتوانست نگرانی های واقعی و عادلانه کشورهایی مانند بریتانیا را در نظر گیرد.
اگر نویسندگان پیمان اتحادیه اروپا و پیمان لیزبن (پیمان اصلاحات) به جای تمرکز صرف بر یک بلاک اقتصادی، یک اتحادیه تمام عیار سیاسی را در نظر میگرفتند، شاید با این آشفتگی امروزی، یعنی رویداد سه گانه بحران مالی یونان، بحران مهاجرت در اروپا و حالا خروج اتحادیه اروپا، مواجه نمیشدیم.
جای تعجب نیست
بیایید نگاهی به گذشته بیاندازیم. آیا ما واقعاً متعجب شدیم؟ مگر بریتانیا در گذشته بیشتر از این که داخل اتحادیه اروپا باشد خارج از آن نبود؟ بریتانیا همیشه از وضعیت جزیرهیی خود به عنوان خارجیای در حاشیه اتحادیه اروپا لذت و بهره برده است. ما بریتانیاییها خوشحالیم که از تسهیلات فراهم شده توسط اتحادیه اروپا لذت ببریم، اما در غیر آن، میتوانیم همه کارها را بدون شما نیز به خوبی پیش ببریم.
این همه پرسی میتوانست شانسی برای بریتانیاییها باشد تا برای ماندن در این اتحادیه رای دهند، تا بخش واقعی بازار اجتماعیای باشند که در ایجادش کمک کرده بودند، تا آنچه را دیوید کامرون – با وجود همه اشتباهاتاش- در بخش اصلاحات در اتحادیه اروپا در ماههای قبل از همه پرسی رسیده بود، به پیش میبردند.
آیا بریتانیای کبیر تجزیه میشود؟ بسیار محتمل است که اسکاتلند برای استقلال از بریتانیا و عضویت در اتحادیه اروپا بار دیگر بخت خود را بیازماید. ایرلند شمالی ممکن است گام مشابهی بردارد. آیا لندن تصمیمی خارج از دیگر نقاط بریتانیا خواهد گرفت؟ صادق خان، شهردار لندن میتواند استدلال موجه داشته باشد که این شهر برای خروج از اتحادیه اروپا رای نداده است و حالا حکومت را غیرکارا میبیند.
برای آلمان، این یک کابوس است. محور مرکل- کامرون میتوانست یک نیروی قوی برای پیشبرد اصلاحات مورد نیاز در اتحادیه اروپا باشد. البته کسانی خواهند بود که بگویند این آلمانیهای مزاحم دیگر قادر به دیکته کردن شرایط خود بر ما بریتانیاییها نیستند، اما جالب خواهد بود ببینیم که شرکت موترسازی ائودی در بریتانیا بدون نیرو و مهارت آلمانی تا کجا میتواند به پیش برود.
انگلا مرکل صدر اعظم آلمان بعد از این مجبور است روی فرانسه اتکا کند، اما چه کسی میداند، شاید رئیس جمهور فرانسوا اولاند بعد از انتخابات سال آینده دیگر رئیس جمهور نباشد. دردسر بیشتر برای آلمان و انگلا مرکل این است که قبای رهبر بیمیل اروپا را پوشیده و در تلاش ترمیم اتحادیه اروپا باشد.
آیا در صورتی که کشورهای دیگری مسیر بریتانیا را بپیمایند، اتحادیه اروپا از درون متلاشی خواهد شد؟
درکارزار تبلیغاتی برای همه پرسی در بریتانیا از خروج این کشور از اتحادیه اروپا با اصطلاحات «سناریوی محشر» و «اشتباه تاریخی» یاد میشد. اگر اتحادیه اروپا از خواب دستجمعی بیدار نشده و دست به اصلاحات داخلی نزند، اصطلاح «سناروی محشر» صدق خواهد کرد. این که آیا تصمیم بریتانیاییها برای این کشور یک «اشتباه تاریخی» بوده است، بعداً معلوم میشود.
یک نکته دیگر به هموطنان عزیز بریتانیایی ام: اگر شما این همه سالها در عضویت اتحادیه اروپا خود را تیره روز و بدبخت میدیدید، چرا اینقدر طولانی برای برای بیرون شدن از اتحادیه اروپا صبر کردید؟