تبصره: همه قدرت منحصراً به دست طالبان؟
شبه نظامیان طالبان سرپرستهای کابینه خود را معرفی کردند. در این فهرست به استثنای اعضای این گروه، هیچ فرد دیگری دیده نمیشود. ساندرا پیترسمن در این تبصره مینویسد که این تمامیتخواهی طالبان مانع صلح خواهد شد.
در افغانستان از همین اکنون بار دیگر یک نظام سرکوبگر امارت اسلامی حاکم است. اگر برای نمونه فقط یکی از نامهای معرفی شده در کابینه طالبان را برگزینیم: سراج الدین حقانی که به عنوان سرپرست وزارت داخله معرفی شده است، از سال ۲۰۰۷ به این سو در فهرست تروریستها در سازمان ملل ثبت است. پولیس فدرال ایالات متحده امریکا «اف بی آی» برای معلوماتی که منجر به بازداشت او شود، ده میلیون دالر پاداش تعیین کرده است.
سراج الدین حقانی یکی از افراد نزدیک به القاعده محسوب میشود. او مسئول طراحی اکثر حملات انتحاری در کابل خوانده میشود، به شمول حمله بر سفارت آلمان در ماه می ۲۰۱۷. اما تعیین این افراد در کابینه طالبان برای زندگی روزمره مردم افغانستان به چه مفهوم است؟
ترس «شمشیر داماکلوس»
چند روز پیش وقتی که با حبیبه سرابی، یک تن از زنان سیاستمدار افغان در قطر صحبت تلفونی داشتم، او به من گفت که « خودش را مثل کاه خشکی بر روی آب» حس می کند. او با صدای لرزان به من گفت که به شدت از برگشت به وطن خود ترس دارد، زیرا یک زن فعال سیاسی است و به خاطر این که او به اقلیت شیعه مذهب تعلق دارد.
در کل، هزارهها در این کشور با اکثریت سنی مذهب در حاشیه قرار دارند. در نخستین دور رژیم طالبان (۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱) این گروه قومی به طور سیستماتیک مورد تعیقب طالبان قرار گرفتند. در مزارشریف در سال ۱۹۹۸ قتل عام صورت گرفت.
اکنون آیا افغانستان بار دیگر به کشوری مبدل خواهد شد که در آن زنان، اقلیتها و دگراندیشان برای حفاظت از جان خود از صحنه ناپدید میشوند؟
حس امنیت شخصی یک انسان تنها متکی به این نیست که مورد خشونت حاد قرار داشته باشد، بلکه آگاهی از این که کسی هر زمانی میتواند بر او خشونت کند، نیز حس امنیت شخصی را از انسان میگیرد. آن هم در شرایطی که عاملان خشونت چون قدرت دارند، بدون مجازات باقی میمانند. ترس «شمشیر داموکلس» بالای همه قرار دارد، یعنی مردم خود را در خطر دایمی احساس میکنند.
تمامیتخواهی غالبین
حبیبه سرابی » کاه خشکی بر روی آب« عضو حکومتی بود که پس از حملات یازدهم سپتمبر و مداخله کشورهای غربی تشکیل گردیده بود. او نخستین والی زن بود. او وزیر امور زنان بود و در انتخابات نامزد معاونت ریاست جمهوری افغانستان نیز بود. او یکی از چهار زنی بود که در دوحه پایتخت قطر تا آخرین لحظه برای صلح تلاش کردند، راهی که نتیجه نداد.
اما طالبان بر جمهوریتی که سرابی مدافع آن بود، غالب گردیدند و آن را سقوط دادند. در امارات اسلامی هیچ اداره مختص به زنان وجود ندارد. همچنان نماینده های مردی که در نظام گذشته حضور داشتند، در این امارات دیده نمی شوند، آنهم با وجود تعهدات طالبان مبنی بر ایجاد «یک نظام همه شمول اسلامی.»
رژیم جدید طالبان یک حکومت کاملاً تمامیتگرای غالبین است. بدون زنان. بدون اقلیتها. طالبان با این عملکرد خود درست همان اشتباهی را مرتکب می شوند که جامعه جهانی در افغانستان مرتکب شده بود. چنانچه ایالات متحده و متحدین اش در پایان سال ۲۰۰۱ با خودخواهی مذاکره با طالبان را که شکست خورده بودند، رد نمودند.
تکرار اشتباه جامعه بینالمللی
نتیجه آن روشن است: جنگ افغانستان تشدید یافت. ایالات متحده و ناتو این جنگ را به روستاهای افغانستان بردند. بهای آن را مردم ملکی پرداختند. نیروهای بین المللی پس از ۲۰ سال، شبیه سگ لت و کوب شده میدان را ترک کردند و اکنون طالبان مست پیروزی بر ابرقدرت اند.
اما جشن پیروزی در میدان جنگ با حکومت کردن بر یک کشور فقیر و چند قومی با ۳۸ میلیون جمعیت در قرن ۲۱ دو مساله کاملاً متفاوت است. همین حالا یک مقاومت مسلحانه وجود دارد و اعتراضهای خیابانی زنان و مردان شجاع. مبارزان و معترضان با تلفونهای همراه خود ویدیو گرفته و به مردم جهان ارسال میکنند.
فقر شدید و گرسنگی
وضعیت مردم افغانستان به شدت وخیم است. میلونها تن با گرسنگی مواجه بوده و صدها هزار تن در کشور خود به عنوان آواره داخلی سرگردان اند. آنها در نتیجه خشکسالیها و خشونت از مناطق خود بیجا شده اند. سازمان ملل از یک فاجعه انسانی و موج جدید مهاجرت افغان هشدار میدهد.
کمکهای مالی کشورهای جهان، که افغانستان پس از مجموعاً چهار دهه جنگ کاملاً وابسته به آن است، پس از قدرت گرفتن طالبان متوقف شده اند. اقتصاد فرو پاشیده است و کمکهای بشری با موانع مواجه است. نخستین و بالاترین مسئولیت یک حکومت جدید در افغانستان میتوانست کمک به مردم باشد.
و طالبان چه میکنند؟ آنان اعتراضهای مسالمت آمیز را با خشونت برهنه پایان میدهند. آنان به مصاف مقاومت نهایی به دره پنجشیر میروند. موسیقی را ممنوع میکنند. آنان به دختران دانشجو دستور میدهند که چگونه خود را بپوشانند و صنفهای درسی دختران و پسران را جدا میکنند. آنان قتل های انتقامجویانه خود را انکار میکنند، با آن که اسناد و ثبوتی در مورد این گونه قتلها وجود دارد.
نسخهای برای فاجعه
شبه نظامیان اسلامگرا نه با تعمیل خشونت، سرکوب و ممنوعیتها، و نه با جهالت، عیبپوشی و دروغ میتوانند مدت زمان طولانی حکومت کنند. این درسهایی اند که در آخرین موارد در ناکامی اتحاد جماهیر شوروی سابق و دموکراسیهای غربی در جنگ افغانستان تجربه شده اند.
تلاش برای تحکیم دموکراسی در افغانستان ناکام ماند، زیرا این تلاشها یکجانبه، جاهلانه، با بیمیلی و حرص قدرتخواهی انجام شدند. اکنون اقدام طالبان به برگشت افغانستان به امارت خودکامه، نسخهای برای یک وخیم ساختن فاجعه است. گرسنگی، بیعدالتی و مایوسی دشمنان خطرناکی اند، حتی برای آنانی که ظاهراً خود را برنده مطلق میبینند.
نویسنده: ساندار پیترسمن
برگردان: نادیه فضل