شمار سرپرستان خانواده های آلمانی برای مهاجرین کاهش می یابد؟
۱۳۹۵ مرداد ۲, شنبهحمله نوجوان 17 ساله به روز دوشنبه شب بر مسافرین یک قطار در شهر ورسبورگ همه را به خصوص پناهجویان را بسیار زیاد زیر تاثیر قرار داد. مهاجرین هراس دارند که این حمله خونین باعث بدنامی آنها شده و آمادگی مردم آلمان برای کمک به آنها را کاهش دهد.
به این سوال که آیا خانواده های میزبان آلمانی مهاجرین نوجوان بعد از این حادثه در ورسبورگ، به ادامه کمک و یا آمادگی به کمک پایان می دهند و یا تقاضا های آنها برای کمک کاهش خواهد یافت، در سطح آلمان یک جواب روشن داده شده است.
هِلگا زیمنس- وایبرینگ که از چهار سال به این سو، مدیر بخش خانواده، آموزش و تربیت در نهاد کلیسای "راینلند- وستفالن- لیپه" است، جواب داد: "نه. این ها همه حوادث بسیار تازه اند."
اودو اشتاین مدیر اداره جوانان شهر بن نیز "نه" می گوید. او در این ارتباط توضیح می دهد: "ما تا هنوز بیشتر، در مقایسه به آنچه ما در واقع نیاز داریم، تقاضا های زیاد توسط خانواده علاقمند کمک به نوجوانان مهاجر در دست داریم."
به همین ترتیب پتر هاینسِن مدیر انجمن "خانواده ها برای کودکان" می گوید: "نه، حادثه خونین در قطار ورسبورگ هیچ تاثیر بر آمادگی ما به کمک برای مهاجرین نوجوان نشان نداده است." او در شهر برلین برای ادارات مربوط به نوجوانان و کودکان زیر سن، خانواده های حاضر به کمک را معرفی می کند.
هاینسِن گزارش می دهد، باوجود آن، آمادگی های اولیه بدون قید و شرط که در آغاز در زمینه کمک برای مهاجرین توسط آلمانی ها وجود داشت، اما در سال گذشته علاقمندی خانواده های میزبان و سرپرست برای پذیرش مهاجرین کاهش یافت.
این مدیر انجمن "خانواده ها برای کودکان" توضیح می دهد: "بعد از حملات جنسی بر زنان در شهر کلن در شب سال نو، میزان آمادگی به کمک مهاجرین آشکارا کاهش یافته است"، اما واکنش در برابر حمله در ورسبورگ مطمئناً چنان بزرگ نخواهد بود؛ مردم درک می کنند که این یک مورد ویژه انفرادی بوده است.
سرپرستان چگونه می توانند افراطی شدن را شناسایی کنند؟
هِلگا زیمنس- وایبرینگ به این سوال که چگونه خانواده های سرپرست میزبان باید متوجه شوند که یک مهاجر مهمان نوجوان شان به افراط گرایی روی آورده است، پاسخ می دهد: "قبل از همه، آنچه من از رسانه ها می دانم، باید شخص به سرعت آلمانی آموخته باشد و نشان بدهد که به ادغام شدن در جامعه آمادگی دارد؛ یک افراطی شدن بعد از آن قابل شناسایی نبوده است."
او که خود مادر دو فرزند است، می داند که تا چه حدی در مورد فرزندان خود بعضاً مشکلات پیش می آید. او می افزاید: "در این مورد با کودکان بیگانه و خارجی مساله چگونه خواهد بود که میان 50 تا 75 درصد تجارب بد از جنگ و فرار دارند؟ این شوک روانی همیشه به صورت همسان ظاهر نمی شود."
دیدگاه های او را پتر هاینسِن مدیر انجمن "خانواده ها برای کودکان" نیز تایید می کند. او می گوید، اگر یک خانواده آلمانی از یک نوجوان 17 ساله مدت دو هفته سرپرستی کند، در این صورت این خانواده تاهنوز نمی تواند درک کند که آیا این جوان به نحوی افراطی شده است یا خیر، "بلکه یک برداشت واقعی از شخصیت او بعد از زمانی طولانی تر توسط ایجاد اعتماد به وجود می آید. نخست زمانی که نوجوان مهاجر در خانواده به خوبی ادغام شده باشد، قصه های گذشته اش را بازگو می کند."
پروفیسور کلاوس ولف علوم تربیتی دانشگاه زیگِن تدریس می کند و در عین حال در باره کودکانی تحقیق می کند که تحت شرایط نامساعد بزرگ می شوند. او واضحاً می گوید که مسئولیت باید تنها به دوش ادارات مربوط به نوجوان واگذار نگردد، بلکه باید خانواده های میزبان از حمایت کاملاً قوی یک شبکه بزرگ با ارتباط نزدیک ِ نهاد تربیتی، داکتران درمان ها روانی و روانشناسان برخوردار گردند.