برانت وشمیت صدر اعظمان متفاوت
۱۳۹۲ دی ۲, دوشنبههیلموت شمیت صدراعظم اسبق آلمان فدرال از حزب سوسیال دموکرات یکی از شخصیت های مطرح جهانی به شمار می رود. او با توجه به تجارب، تالیفات و دیدگاه هایش یکی از صاحب نظران با بصیرت عرصه سیاست شناخته می شود. باری شمیت در پاسخ به خبرنگار یک تلویزیون که آیا برای سیاستمدار خوب شدن به شور وشوق بیش از حد ضرورت هست، با شیوه خاص خودش گفت:« آدم به شور وشوق بیش از حد نیاز ندارد، اراده و سگرت لازم است».
هلموت شمیت که با اشتیاق سگرت دود می کند، از سال 1974 تا 1982 در سمت صدراعظم جمهوری فدرال آلمان ایفای وظیفه کرده است؛ اما هیچگاهی شیفتگی خاصی ازخود در سیاست نشان نداده است، شاید همین ویژگی نیز یکی از مهمترین نکاتی باشد که او را از ویلی برانت متمایز می سازد.
در حالی که هلموت شمیت از جانب مردم احترام می شد و مورد تمجید قرار می گرفت، برعکس مردم ویلی برانت را دوست می داشتند. برانت مخالفینی هم داشت که گاهی او را به گونۀ تحقیر آمیزی «تبعیدی» و «دوست کمونیستها» خطاب می کردند. حتی پیش از آنکه برانت در سال 1969 به حیث اولین سوسیال دموکرات کرسی صدارت آلمان را احراز کند، شمار زیادی او را «کندی آلمان» می گفتند. او مرد جوان، باهوش و پرجاذبه ای بود.
به گفته ناربرت زایتس یکی از تاریخ نگاران و نویسندگان معتبر آلمانی: «برانت از اول کارش با جذابیتی و همچنان با روش دلپذیری که داشت، توانست قلب های زیادی را تسخیر کند».
اما طرز واکنش ها در برابر شکست هایش نیز در هر زمانی چه در دوره صدارت وی و چه هم بعد از سال 1987 وقتی که ریاست حزب را به دوش داشت، رویداد های خیلی عاطفی بودند. زمانی که در سال 1972 جناح مخالف می خواست با آرای صریح وی را سلب اعتماد کنند هزاران نفر به جاده ها برآمدند و اعتراض کردند.
میلیونها نفر در برابر تلویزیون های خویش با ترس و نگرانی رویداد ها را دنبال می کردند وآرزو می کردند که «ویلی» آنان بر سمتش باقی بماند.
مردم برانت را از صمیمیت بسیار با اسم کوچک اش «ویلی» خطاب می کردند.
مهاجر و سرباز آلمان نازی
همان طوری که براند و شمیت دو سیاستمدار کاملاً متفاوت از هم بودند، دو رقیب سرسخت در برابر هم نیز بودند و در جا هایی هم دو مخالف. روش های هردو نیز خیلی از همدیگر فرق داشتند. در حالی که شمیت یک سیاستمدار خونسرد محسوب می شد، برانت شخصیت گرم و جذابی داشت. شمیت باربار برانت را به ضعف در رهبری متهم می کرد حتی در مجامع رسمی نیز چنین می کرد.اما آیا با توجه به این موارد می شود گفت که هردو دشمن هم بودند؟
گونترهوفمن، یکی از ژورنالیست های آلمانی که کتابی در مورد هردو نوشته است، در این زمینه با تردید می گوید: «شمیت همیشه می کوشید تا با برانت دوست شود، این امر را در نامه های هر دو نیز به وضاحت می توان دید که در ادامه سالها بین هردو تبادله می شد. اما برانت دست دوستی او را نپذیرفت. شاید شمیت برای او خیلی بیگانه بود».
برانت و شمیت فقط پنج سال تفاوت سن داشتند، اما گاهی احساس می شد که جهانی فاصله بین هردو موجود باشد. برانت از همان اول جناح مخالف هیتلر بود و نازی ها او را مجبور کردند تا به زندگی در تبعید در کشور ناروی ادامه بدهد.
در برابر هلموت شمیت حین جنگ دوم جهانی به حیث سرباز در اردوی نازی ها و به عنوان افسر نظامی حتی در جبهه شرقی خدمت کرد.
اما پسان ها از اجرای وظیفه اش به حیث سرباز ابراز ندامت کرد و با پشیمانی گفت که وسعت نظری به حد براند در آنزمان نداشته است.
جسارت برای دیموکراسی بیشتر: ویلی، مردی با بصیرت
در این جا این سوال مطرح می شود که این هردو سیاستمدار قرن را کدام مسایل بیشتر مـتأثر ساخته است؟ یکی از مهمترین رویداد های عصر برانت اعمار دیوار برلین در سال 1961 میلادی، زمانی بود او خود به حیث شهردار برلین ایفای وظیفه می کرد. در آن زمان مهم تر از همه یافتن جملات و کلمات درست در این زمینه بود نه اینکه چگونه باید عمل می شد و چنین جملاتی را برانت توانست بیابد.همزمان دیوار برلین مهم ترین موضوع زمان صدارت وی نیز محسوب می شد.
یکی از ویژگی های دیگر سیاست وی گرایش های او برای نزدیکی با آلمان شرقی آن زمان و کشور های عضو پیمان وارسا بود، آنچه که تا امروز به عنوان مرکزی ترین اجزای سیاست وی محسوب می شود. طور مثال ملاقات وی با لئونید بریژنف رییس حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی آن زمان و بستن قرار داد ها با بلاک شرق. در ضمن یکی از لحظات بیاد ماندنی و در آنزمان خیلی اثر گذار، زانو زدن ویلی براند در برابر سنگ یادبود ازقربانیان جنگ دوم جهانی در پولند بود. حتی تا امروز روشن نیست که این عمل وی فقط یک واکنش عاطفی بوده، یا خیر.
برانت همیشه تأکید بر یک اروپای صلحجو داشت و به تکرار می گفت:«ما مردمی را می خواهیم داشته باشیم که همسایه های خوب در داخل مرز های خویش و در بیرون از کشور باشند».او به دنبال این جمله همچنان می گفت: « ما می خواهیم برای گسترش دموکراسی با جرأت عمل کنیم». این جملات وی برای مردم آلمان نشان می داد که وی در اهدافی که دارد جدی عمل می کند.
خط مشی: شمیت مرد عمل و مدیریت
هلموت شمیت برعکس در همان اوایل زندگی سیاسی اش به مدیریت اوضاع بحرانی مشغول شد، زیرا درست در سال 1962 زمانی که وی به حیث سناتور داخلی شهر هامبورگ ایفای وظیفه می کرد، این شهر به فاجعه سیلاب مواجه شد.
شمیت با استفاده از آشنایی ها و شناخت هایش با سربازان اردوی آلمان به سرعت عمل کرد و از ناتو و سربازان آلمان خواهان کمک و حمایت شد، آنچه که قانون آلمان مجاز نمی ندانست. شمیت خودش در مورد می گوید: « در آنزمان همه مانند مرغ ها سراسیمه می دویدند و باید کسی می بود که زمام را به دست می گرفت».
شمیت در زمان صدارت اش نیز باید به حیث مرد عمل وارد میدان می شد. در آن زمان قیمت نفت به شدت بالا رفت و جهان با بحران مالی روبرو شد.
پس از آنکه براند به به دلیل رسوایی جاسوسی در سال 1974 استعفا کرد، شمیت به کرسی صدارت رسید، زمانی بود که او در برابر کوهی از مشکلات قرار گرفت.
همچنان در زمان صدارات شمیت، در سال 1977 میلادی سازمان تروریستی موسوم به « فراکسیون ارتش سرخ» با عملیاتی تمام آلمان را در وضعیت وخیم قرار داده بود. مخصوصاً آدم ربایی ها و اختطاف طیاره مسافر بری « لندسهوت» از مسایلی بودند که شمیت را وادار به عمل صریح و مدیرت عاجل می کردند.
اکثراً شمیت را مرد عمل و برانت را شخصیت متردد می خوانند. اما به نظر هوفمن هردو نوع برداشت، برداشت های کلیشه یی اند. او به این نظر است که این دو سیاستمدار در برخورد با مسائل عامه اشخاص دقیقی بودند. هوفمن می افزاید: «برانت قادر بود در برابر مسایل مشخصی یک سیاستمدار با ثبات باشد و در برابر شمیت در اکثر موارد خود یک فرد بسیار متردد و متأملی بود، با آنکه نمی خواهد این امر را بپذیرد».
اما باید از یاد نبرد که اعضای حزب سوسیال دموکرات از برانت شخصیتی بزرگتر از آنچه بود ساختند. بهرصورت برای بسیاری او یک شخصیت درخشان وبازتاب دهنده آرمان های سوسیال دموکراسی به شمار می رفت. این چیزی بود که در شمیت کمتر دیده می شد.