اوکرایین: چگونه از زمستان به عنوان ابزارجنگی استفاده میشود؟
۱۴۰۱ آذر ۱۶, چهارشنبهاگر جنگ نمیبود، حالا برای پولینا، دختر ۱۰ ساله و دوستان همسن و سالاش، زمان زیبای سال آغاز میشد. او فهرستی از خواستههایش را برای مراسم کریسمس تهیه کرده است. مردم معمولاً کریسمس با برف را آرزو میکنند، اما امسال که پیش از کریسمس برف میبارد، مردم به دلیل جنگ فرصت و امکانات تجلیل از کریسمس را ندارند.
تقریباً همه کودکان دیگر، این روستای دورافتاده در حاشیه شمال شرقی منطقه خارکیف را بعد از آغاز جنگ ترک کرده اند. مکاتب نیز از مدتها قبل مسدود اند.
ترس از سرما
پولینا که با دوستاناش آدم برفی ساخته است، با خوشحالی زیاد میگوید: «از این بعد میتوانیم سورتمه سواری و برفبازی هم کنیم.» براساس پیشگویی آب و هوا، دمای این منطقه در روزهای آینده تا منفی ۱۲ درجه سانتیگراد پایین میآید و به این ترتیب آدم برفی آنها نیز آب نمیشود.
اما برای بزرگسالان منطقه فرا رسیدن فصل زمستان نه تنها خوشحال کننده نیست، بلکه موجی از نگرانی را به همراه دارد. آنها به این فکر میکنند که در نبود برق و امکانات گرمایشی، این هوای سرد را چگونه سپری کنند.
ایرینا، یک خانم کهنسال میگوید: «یخبندان در اینجا در هر شبی شدیدتر میشود. در مورد این که وضعیت در آینده چطور خواهد شد، اصلاً نمیخواهم فکر کنم.»
این خانم متقاعد در حاشیه شهر ایزیوم در شرق اوکرایین در یک ساختمان ساخت زمان شوروی سابق زندگی میکند. این ساختمان شش طبقهای چندین بار هدف شلیک گلوله قرار گرفته و تقریباً همه همسایههای ایرینا فرار کرده اند.
ایرینا اما به فرار فکر نکرده است: «کجا باید میرفتم؟ برای فرار دست کم به یک موتر و کمی پسانداز ضرورت است. اکثریت کهنسالان نمیتوانند به سادگی اینجا را ترک کنند. گذشته از آن اگر اینجا کسی نباشد، حتماً غارتگران میآیند.»
ایرینا آخرین پول باقیماندهاش را صرف یک پنجره جدید کرده است که در اثر شدت انفجار شکسته بود. او پنجرهها را با لحافهای ضخیم پوشانیده است تا از نفوذ سرما از بیرون جلوگیری کند. در شلیکهای ماههای گذشته، مرکزگرمی این ساختمان نیز تخریب شد.
وقتی سرمای خزان فرا رسید، رضاکاران به کمک ایرینا شتافتند و یک بخاری برقی برایش آوردند. او از این بابت بسیار سپاسگزار است، اما با وجود آن خانهاش سرد است، چون برق همواره قطع میشود.
روسیه از هفتهها به این سو حملاتاش را بر زیرساختهای انرژی اوکرایین قویاً گسترش داده است و قطع شدن جریان برق یک مشکل همیشگی است. این خانم متقاعد به یاد میآورد: «همین حالا ما دو روز است که هیچ برق نداریم.» در چنین وضعیتی او فقط یک گزینه دارد: لباسهای ضخیم بپوشد و با استفاده از اندکی گاز باقی مانده، برای خود چای داغ تهیه کند.
کهنسالان خانههای شان را ترک نمیکنند
با تشدید سرما، بیش از همه کهنسالانی که مناطق شان را ترک نکرده اند در معرض خطر قرار میگیرند. حتی اگر آنها اقاربی داشته باشند که بتوانند آنها را در مناطق کمتر ویران شده و یا حتی به خارج ببرند، بسیاری از آنها نمیخواهند محیط آشنای شان را ترک کنند.
مادر خانم اوکسانه ملنیک تا چند روز پیش در روستایی در جانب دیگر خط مقدم جنگ در بخش اشغال شده توسط نیروهای روسیه در شرق اوکرایین زندگی میکرد. اوکسانه تلاش میکرد که مادرش را به ترک این روستا قانع کند. او مادرش را از درگیریهای شدید در منطقه و از زمستان پیش رو هشدار میداد.
اما مادر ۷۰ ساله او اصرار به ماندن میکرد. اوکسانه میگوید: «او فکر میکرد که به نحوی از این برخوردها زنده خواهد ماند و همه چیز سپری میشود. اما در این میان ما همه میدانیم که این حالت به زودی پایان نمییابد.»
بالاخره او جرئت کرد موتر ۴۰ سال کهنهاش از نوع «لادا» را آماده کند. او همراه با یک خانم دیگر از دوستاناش، از مسیر سرکهای ویران شده در یگانه کوریدور تحت کنترول سربازان اوکرایینی به راه افتاد. با رسیدن در محل او توانست بالاخره مادرش را قانع نماید تا وسایلاش را جمع کرده و آماده سفر شود.
امنیت و گرما در شهر زاپوریژیا
این زنان در بازگشت چندین بار در گل و لای گیر ماندند و در دهها پسته کنترول نیروهای روسیه و اوکرایین متوقف شدند و ماشین موتر بسیار کهنه شان نیز زیان دید. در آخر آنها توانستند به یک مرکز کمکهای بشری در شهر زاپوریژیا واقع شرق اوکرایین برسند.
برای این زنان، این مرکز بعد چندین روز سفر پرمشقت، یک توقفگاه امن بود که توانستند بالاخره خود را گرم کنند. اوکسانه در زاپوریژیا قصه میکند که به فکرش خطور نمیکرد که روسیه از زمستان هدفمندانه علیه مردم ملکی استفاده کند. اما او میگوید که دقیقاً در حال حاضر همین امر اتفاق میافتد.
او آهی کشید و گفت: «من فقط دعا میکنم که خداوند به آنها [نیروهای روسیه] دلیلی بدهد که بس کنند. آنها باید بگذارند که مردم در امنیت رفت و آمد کنند. آنها باید فقط کشور مان را ترک کنند تا دیگر مردم کشته نشوند.»
اما حالا این زنان نمیدانند که چگونه به راه شان ادامه دهند. نخست آنها باید به شهر بندری اودسا بروند. اوکسانه در آنجا یک خانه دارد. اما آنجا نیز واقعاً امنیت نیست. مانند بسیاری از جاهای دیگر در اوکرایین، اودسا نیز در حال حاضر به صورت متواتر هدف حملات هوایی قرار میگیرد. اما دست کم سپری کردن ماههای زمستان در این شهر بندری در ساحل بحیره سیاه، مانند شرق کشور سخت نیست.