آیا چین و روسیه با امریکا در افغانستان همکار می شوند؟
۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۹, جمعهایران و ترس از محاصره توسط امریکا
ماموریت امریکا در افغانستان در پی حمله های 11 سپتمبر سال 2001 آغاز شد و پایان آن هنوز معلوم نیست. گرچه قرار است که تا پایان سال 2014 نیروهای جنگی امریکایی افغانستان را ترک گویند، اما امریکا می خواهد همچنان از حکومت ضعیف افغانستان حمایت کند، حتی اگر نیاز به حمایت نظامی باشد.
چندی پیش دو طرف امریکایی و افغان در مورد همکاری های گسترده تا سال 2024 توافقنامه ای امضا کردند. ایران نخستین کشوری بود که صریحا علیه آن اعتراض کرد. فرزانه روستایی، کارشناس سیاست های خارجی جمهوری اسلامی ایران می گوید، تهران از این که توسط پایگاه های نظامی امریکا محاصره شود، شدیداً ترس دارد: «ایران تا به حال حضور دایمی امریکا در بیخ گوشش را به طور مثال در کشورهای قطر، بحرین، عراق و ترکیه تحمل کرده است. اکنون قرار است تا افغانستان نیز به این فهرست اضافه شود. به این ترتیب ایران خود را توسط امریکا در محاصره می بیند. وضعیتی که از دید تهران یک تهدید بزرگ تلقی می شود».
ترس اسلام آباد از «مثلث کابل- دهلی- واشنگتن»
آمار رسمی در زمینه شمار سربازان امریکایی که قرار است پس از سال 2014 نیز در افغانستان حضور داشته باشند، وجود ندارد. کارشناسان می گویند که شمار آنها بین 10 تا 20 هزار سرباز و مربی نظامی خواهد بود. البته این گونه ارقام نه تنها مقام های ایرانی را دچار تشویش می کند، بلکه بنابر تحلیل کارشناسان، پاکستان را نیز. پاکستان که رسماً شریک نزدیک ایالات متحده امریکا در مبارزه با تروریسم خوانده می شود، منافع خود را در افغانستان و منطقه در صورت حضور دوامدار امریکا در خطر می بیند. از سوی دیگر پاکستان می داند که توافقنامه استراتژیک میان واشنگتن و کابل بر اهمیت افغانستان در منطقه به طور واضحی می افزاید. اسلام آباد این امر را، بنا بر دلایل مختلف، به ضرر خود ارزیابی می کند.
فضل رحیم مروت، دانشمند علوم سیاسی در پاکستان می گوید که این کشور نقش خود را به عنوان شریک مهم امریکا در آسیای جنوبی و مرکزی، بعد از امضای توافقنامه استراتژیک میان واشنگتن و کابل، به شدت در خطر می بیند: «افزون بر این پاکستان از این می ترسد که افغانستان محوری با هند، دشمن تاریخی اسلام آباد ایجاد کند. این سناریو کابوس سیاست های خارجی پاکستان است. پاکستانی ها به این حالت «وضعیت ساندویچ» می گویند، یعنی "اسیر بین کابل و دهلی"».
این کارشناس علوم سیاسی به این باور است که پاکستان یک حکومت تحت رهبری طالبان را در افغانستان ترجیح می دهد. برخی از کارشناسان دیگر نیز به این باور اند که اسلام آباد از حکومتی بنیادگرا و وابسته به پاکستان در کابل، نه تنها به خاطر مسایلی چون عمق استراتژیک و دسترسی به منابع مواد خام افغانستان و آسیای میانه پشتیبانی می کند، بلکه در عین حال به دلیل دشمنی با هندوستان. پاکستان به این باور است که یک حکومت بنیادگرای طالبانی در کابل به شکل طبیعی دشمن هندوستان خواهد بود.
پاکستان با نگرانی نظاره گر مذاکرات هند و امریکا بود که چندی پیش انجام شد. یکی از نتایج بارز این نشست پی گیری پروژه انتقال گاز ترکمنستان از راه افغانستان و پاکستان به هندوستان است. یعنی هندوستان ظاهرا آماده است تا به جای خرید گاز ایرانی و به قیمت سرد شدن روبط اش با تهران، یک گام بزرگ به سوی امریکا بگذارد. این که بالمقابل خواست هندوستان از واشنگتن چی خواهد بود، شاید بتوان حدس زد. به هرحال دولتمردان پاکستانی به طور فزاینده ای از این نگرانند که افغانستان، هند و امریکا یک محور قوی در منطقه آسیای جنوبی و مرکزی ایجاد کنند، کاری که به بهای منافع پاکستان تمام می شود.
فضل رحیم مروت می گوید اسلام آباد امیدوار بود که امریکا افغانستان را پس از سال 2014 برای همیشه ترک گوید، امیدی که با توافقنامه استراتژیک امریکا و افغانستان نقش بر آب شد. بسیاری از کارشناسان از استراتژی پاکستان در قبال طالبان انتقاد می کنند. به عقیده آنها اسلام آباد با ترس مبالغه آمیزی که از هند دارد، فرصت تغییر سیاست کنونی اش در قبال افغانستان را از دست می دهد. فضل رحیم مروت می گوید پاکستان با کارت «یا همه چیز یا هیچ چیز» بازی می کند و اکنون ممکن است که همه چیز را از دست بدهد.
موضع چین، نه طالب تندرو و نه دولت غربی
اما این تنها برخی از سیاستمداران پاکستانی نیستند که از طالبان به عنوان کارت بازی استفاده می کنند. سویوو جو، کارشناس چین از دانشگاه بن آلمان می گوید که چین نیز امید به بازگشت طالبان دارد.
اما به باور این کارشناس، پیکینگ برخلاف اسلام آباد، آرزو دارد که ائتلافی متشکل از طالبان به اصطلاح میانه رو و حکومت کنونی حامد کرزی در افغانستان بر سر قدرت بیاید: «چنین ترکیبی برای چینی ها جالب است، چون به این وسیله به باور آنها حضور غرب در افغانستان تامین و قابل کنترول است».
چین خواهان یک حکومت باثبات در افغانستان است که نه خیلی غربی و نه بیش از حد گرایش های بنیادگرایانه داشته باشد. به گفته سوویو جو، پیکینگ به امریکا در افغانستان برای مبارزه با القاعده و دیگر گروه های افراطی اسلامگرا نیاز دارد. چین امیدوار است تا بتواند به این ترتیب از رسوخ "انقلاب" بنیادگرایانه به بخش های مسلمان نشین و ناآرام این کشور جلوگیری کند. چین از طرف دیگر وابستگی یکجانبه ی افغانستان به امریکا را رد می کند. پیکینگ نمی خواهد در محاصره پایگاه های نظامی امریکا باشد. این کشور مانند هر ابرقدرت دیگر در جستجوی راه هایی مستقیم برای دست یابی به منابع انرژی است.
نکته ی اساسی به باور سویوو جو این است که چین و امریکا همدیگر را به عنوان "رقبای همکار" در سطح بین المللی پذیرفته اند: "گرچه هر دو با یکدیگر رقابت می کنند، اما منافع شان به خصوص در زمینه های اقتصادی آن چنان به هم گره خورده است، که هیچ کدام از آنها علاقه ای به فروپاشی دیگری ندارد." یعنی: چین برخلاف اتحاد جماهیر شوروی سابق به عنوان دشمنی با اهداف کاملا متفاوت در برابر امریکا قرار نگرفته است. امری که می تواند به نفع افغانستان تمام شود.
روسیه و نگرانی از وضعیت آسیای مرکزی
گرهارد منگوت، کارشناس روسیه و دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه اینسبروک اتریش می گوید که مسکو نیز چنین استراتژی را تعقیب می کند. به گفته ی او روسیه از تقویت بنیادگرایی در افغانستان و آسیای مرکزی هراس دارد و می داند که نمی تواند به تنهایی به جنگ گروه های افراطی اسلامگرا در منطقه برود. به این ترتیب مسکو امیدش را به امریکا بسته است، اما همزمان از واشنگتن می خواهد که نقش اش را در افغانستان پس از سال 2014 روشن کند: «مسکو در قدم نخست خواهان پاسخ به دو پرسش است: اول این که نیروهای امریکایی بعد از سال 2014 چه وظایفی را در منطقه به عهده می گیرند؟ و دو دیگر این که وظایف این نیروها چگونه با روسیه هماهنگ می شود؟».
افزون بر این مسکو از خود می پرسد که امریکا برای آسیای مرکزی چه نقشه هایی دارد. روسیه تلاش این را دارد تا آسیای مرکزی، منطقه سرشار از مواد خام را، مانند یک قرن گذشته تنها برای خودش داشته باشد. به عبارت دیگر: روسیه و چین از حضور موقت امریکا به عنوان عامل ثبات در افغانستان استقبال می کنند، اما خواهان حضور قوی و دایمی امریکا در منطقه نیستند. اما به باور کارشناسان چین و روسیه، بیشتر از گذشته ها، حاضر شده اند تا با علایق واشنگتن در افغانستان کنار بیایند.
انتظار می رود که در نشست ناتو در شیکاگو به برخی از پرسش های عمده تا اندازه ای ممکن پاسخ داده شود. به نظر می رسد که توافق بین امریکا، روسیه، هند و چین یا به عبارتی دیگر بازیگران بزرگ در منطقه، محتمل تر شده است.
رتبیل شامل آهنگ
ترجمه: مهرنوش انتظاری