آیا نسل رهبری در عربستان تغییر می کند؟
۱۳۹۳ دی ۱۲, جمعهنشر یک خبر توجه ناظران منطقه خلیج را به خود جلب کرد. ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی، از چهار شنبه به این سو در یک شفاخانه در ریاض تحت درمان قرار دارد. چنین امری برای مردی که بیش از 90 سال دارد غیرمعمول نیست. با اینهم وضع صحی این شاه بیمار که عمر واقعی اش معلوم نیست، بسیار از نزدیک به مسأله تبدیل نسل در سلطنت عربستان سعودی گره خورده است. زیرا هر دو شهزاده ولیعهد نیز در سالیان 80 و 70 سالگی شان می باشند.
از مرگ ملک عبدالعزیز ابن سعود، موسس دولت سعودی در سال 1953 به این سو، هر بار بزرگترین پسرش جانشین برادر متوفی شده است و تا هروقتی که قادر بوده و خواسته است، زمام سلطنت را در دست داشته است. ملک عبدالله از سال 2005 به اینسو در راس دولت قرار دارد. او قدرت را از برادراندرش ملک فهد در دست گرفت که می بایست زمام امور را پیش از او در دست گیرد. زیرا فهد سال ها پیش از مرگش از لحاظ صحی به شدت ضعیف شده بود.
اولاد متعدد
هر دو برادر از جمله 40 پسری می باشند که ابن سعود از زنان متعددش داشت. بسیار پسرانش قبلاً مرده اند. از جمله سلطان و نایف می باشند که اصولاً جانشین ملک عبدالله شمرده می شدند. از مدت ها به اینسو نواسه های موسس دولت سعودی آرزوی تاج و تخت دارند. برخی از آن ها مسن تر از جوان ترین پسرهای ابن سعود می باشند. با اینهم انتقال تاج و تخت به نسل بعدی هنوز هم به حال خود مانده است.
شاید دلیل آن این باشد که خانواده سلطنتی سعودی در این مسأله اتفاق نظر ندارند. پیش از این در گذشته منازعات زیادی برای جانشینی تاج و تخت به وجود آمده اند. گروه های مختلفی کوشیده اند علایق و منافع شان را جلو ببرند. به طور مثال می توان از به اصطلاح "هفت سدیری" یا هفت برادر سکه سخن به میان آورد. این هفت برادر که شامل فهد، سلطان و نایف نیز می شوند، از یک مادر بودند. آنها تا زمان مرگ شان از نفوذ خاصی برخوردار بودند. در سال 2007 ملک عبدالله یک کمیسیون جانشینی را ایجاد کرد که قرار بود در صورت بیماری و یا مرگ پادشاه و ولیعهد، جانشین اش را تعیین کند. اینکه این کمیسیون واقعاً نقش بازی خواهد کرد و همین طور اینکه چقدر تصمیم سیاسی در خانواده سلطنتی محافظه کار گرفته می شود، هنوز معلوم نیست.
اصلاحات آهسته
به نظر می رسد که اصلاحات در این بزرگترین دولت خلیج به طور خاص به آهستگی صورت می گیرد. اما این امر صرف تا حدی در اینجا مطرح می باشد، زیرا بسیاری جناح های دست اندرکار قبلاً بسیار پیر می باشند. همچنان تلاش دایمی برای رسیدن به یک اجماع این روند را بطی می گرداند. ناگفته پیداست که عربستان سعودی یک سلطنت مطلقه است. این بدان معنا است که از مهمترین تصامیم خانوادگی باید اطاعت شود و در نتیجه شاهزادگان باید باهم متحد باشند. چنین امری در خانواده سلطنتی چندین جناحی با صدها عضوش پیوسته دشوار می باشد. اینکه کدام نواسه موسس دولت سعودی اول به تاج و تخت برسد، هنوز روشن نشده است. در حالی که رهبری سیاسی در عربستان سعودی پیوسته پیرتر می گردد، به تناسب آن عربستان سعودی کشور جوان ها است. دو سوم جمعیت عرستان سعودی 25 ساله یا جوانتر اند.
در ارتباط با جنبش به اصطلاح بهار عربی، البته عربستان سعودی عمدتاً آرام باقی ماند. ثروت نفت سرشار عربستان سعودی، این امکان را به سلطنت داده است تا رفاه مردم را تضمین کند. با اینهم تشنجاتی در درون جامعه وجود دارد که نادیده گرفته می شوند. به طور مثال این مشکلات را در مسایل مذهبی و حقوق زنان و مشارکت سیاسی می توان مشاهد کرد. بسیاری این مشکلات در شبکه های اجتماعی مورد بحث قرار می گیرند. بیشتر این کار توسط نسل جوان انجام می یابد.