آلمانی بودن در آلمان متحد به چه معنی است؟
۱۳۹۷ مهر ۱۱, چهارشنبهبرخی می گویند وستفالنی ها مردمی سرسخت و کمحرف هستند. یک فکاهی وجود دارد که بیانگر همین ادعاست. داگمر هانل، یک متخصص در گروه علوم انسانی "ال فاو ار" در شهر بن آلمان این جوک را این طور بازگو می کند:
روزی مردی در شهر کُلن با طوطی روی شانه اش راه می رفت که یک شهروند دیگر کُلن از وی پرسید: «طوطی ات حرف هم می زند؟» طوطی اش در پاسخ به مرد از وی پرسید: «از کجا باید بدانم؟»
جوک های بی شماری در ۱۶ ایالت این کشور فدرال رد و بدل می شوند. در همه جا مردم نه تنها یکدیگر را با ویژگی های خاص منطقه شان طبقه بندی می کنند، بلکه براساس نحوه رفتار و شخصیت نیز به دسته بندی یکدیگر می پردازند.
نه تنها در وستفالن، بلکه شمالی ها را نیز سرسخت و لجباز می خوانند. بایرنی ها را بدخلق، شوابی ها را سختکوش و صرفه جو و راینلندی ها را به خصوص خوشحال و باز می خوانند. زاکسنی ها را نیز خیلی با اعتماد به نفس می خوانند. آیا واقعا اینها حقیقت دارند؟ مردمی که از سراسر جهان به آلمان آمده اند چطور طبقه بندی می شوند؟ آیا آنها می توانند آلمان را خانه دوم شان بسازند؟
برای یافتن این سوال ها ما با دکتور داگمر هانل متخصص در گروه علوم انسانی "ال فاو ار" در شهر بن آلمان مصاحبه ای را انجام داده ایم.
دویچه وله: خانم هانل، آیا مردم در ۱۶ ایالت آلمان ویژگی های خاصی دارند که فقط در منطقه آنان پیدا شود؟ آیا می توان آنها را برساس ویژگی های شان طبقه بندی کرد؟
داگمر هانل: نه چنین نیست؛ چراکه همیشه کلیشه ها همگانی می شوند. یعنی موارد فردی گاهی به همه تعمیم داده می شوند. مثلا زاکسنی ها همه شان به خاطر این که در گذشته تعداد زیادی سیاست دست راستی را انتخاب کردند، همه شان راستگرایان افراطی نیستند. اینجاست که متوجه می شویم که تعمیم بخشیدن به کلیشه ها چطور کار می کند و چطور عمومیت داده شده و تصویری کلی را ارائه می کند. این تصویرهای عمومی، به طور مثال از یک گروه مردمی، قدرتی باور نکردنی دارند.
دویچه وله: آیا تصاویری "انتیک" هم وجود دارند؟
داگمر هانل: برخی از این تصاویر بسیار قدیمی هستند، تصویرهایی که ما آنها را برای ۲۰۰، ۳۰۰ یا ۴۰۰ سال در جامعه مان با خود نگه داشته ایم. برخی از آنها با گذشت زمان تغییر کرده اند، اما به دلیل اینکه در حافظه فرهنگی ما بسیار قدرتمند و عمیق هستند، می توانند سریعا دوباره فعال شوند و دوباره کار کنند. به عنوان مثال، اگر ما به کلیشه های ضد یهودی نگاه کنیم، آنها دوباره به سرعت قابلیت فعال شدن را دارند. همانطور که در حال حاضر در گفتمان اجتماعی هم مشاهده می کنیم.
دویچه وله: پس نمی توان خصوصیات را در هیچ جای آلمان عمومیت بخشید؟
داگمر هانل: نه، نه تنها در آلمان که در هیچ جای دنیا نمی توان عمومیت بخشید؛ چون مردم ابتدا افرادی بسیار متفاوت از همدیگر هستند. البته همه ما در یک زمینه خاص فرهنگی زندگی می کنیم که قالب های مخصوصی را ایجاد می کنند؛ اما با وجود این هم هر انسان به صورت فردی عمل می کند. در کل چنین چیزی دشوار است. بسیاری ها دوست ندارند که در مورد خودشان خصوصیات دیگران تعمیم داده شود، اما در جاهایی خودشان برای دیگران با دانش کامل چنین کاری را می کنند.
دویچه وله: چرا این کار را می کنند؟
داگمر هانل: ما این کار را می کنیم چون به خوبی کار می کند و این دنیای بسیار پیچیده را برای لحظه ای برای مان در کنترول می آورد. مثلا وقتی که من در شاهراه رانندگی می کنم و یک موتر کوچک پیش رویم عجیب و غریب رانندگی می کند، از کلیشه عمومیت دادن اسستفاده کرده، مسخره اش می کنم و می گویم مثل اینکه "یک زن پشت فرمان" است. این کلیشه ها کار می کنند و زندگی روزمره ما را قابل اداره کردن و گذران می کند. اما زمانی که متوجه نباشیم که اینها اغلب کلیشه ها و تصاویری عمومیت داده شده هستند، آن زمان است که از واقعیت دور شده و همه چیز به سمت تعصب و اتهام زنی پیش می رود. به این معنی که کلیشه ها می توانند بسیار خطرناک باشند.
دویچه وله: آیا مناطق و خصوصیات شان به انسان ها هویت می بخشند؟
داگمر هانل: بله، این درست است. این بخش مثبت قضیه کلیشه ها می باشد. برای مثال، در مناطق یا حتی در شهرها، تصویر کلیشه ای از جامعه خودی به صورت خودکار اغلب بسیار مثبت است.
دویچه وله: پس می توان گفت که سنت ها هستند که برای انسان های یک منطقه هویت می بخشند؟
داگمر هانل: سنت ها دقیقا چنین عملکردی را دارند، که باید به شکل هویت باشند. همیشه یک پس زمینه تاریخی خاص وجود دارد. مثلا جشن اکتبر را در بایرن به عنوان یک هویت سنتی برمی شماریم یا مثلا کارنوال را در راینلند. اینها سنت هایی از قرن ۱۹ میلادی هستند که در چهارچوب فرهنگ یک جامعه خاص به میان آمده اند. این بسیار واضح است که باید زمینه های هویت سازی برای مردم ایجاد شود تا خودشان را در جمعی بزرگتر مثبت شناسایی کنند.
دویچه وله: پس از تا اتحاد مجدد در سال ۱۹۹۰ به این سو به خاطر مسائل کار و امرار معیشت مهاجرت داخلی گسترده ای از شرق به غرب صورت گرفت. مردم حتی برای چند هفته کار از جایی به جایی دیگر می روند. به چه اندازه چنین ویژگی شکل گیرنده ای وجود دارد؟
داگمر هانل: تحرک در درون جامعه آلمان در سطوح مختلف در حال تغییر است. مهاجران داخلی تنها به عنوان "برگ های بدون وصف" به یک جامعه جدید وارد نمی شوند. هر یک از ما "کوله باری فرهنگی" نامرئی را با خود حمل می کنیم. درونش چیزهایی است که ما در دوران کودکی آموخته ایم؛ مثلا سنت ها، جشنواره ها، زبان، و غذاهایی که می خوردیم.
همین عوامل به ما امکان می دهد که کلیشه سازی کنیم. یک جنبه اش می تواند منفی باشد و جنبه دیگرش مثبت. مثلا آشپزخانه منطقه ای یا کشوری هم می تواند مثل هویت عمل کند. این باعث می شود برای مان بی تفاوت باشد که اصلا از کجاییم. سوال این است که ما به صورت فردی چطور این کوله بار فرهنگی مان را در جامعه یی جدید وارد کنیم و یا اصلا نیاوریم.
دویچه وله: در حال حاضر بحث مهاجرت و خارجی ها در آلمان به شدت جریان دارد. کسانی که از خارج می آیند چطور می توانند خودشان را در فضای فرهنگی اینجا وفق دهند؟
داگمر هانل: ضروری است که یک مهاجر ابتدا زبان آلمانی را یاد بگیرد. شایستگی در فهم زبان، کلید عملکرد در تمامی حوزه های زندگی است. ادغام اجتماعی همیشه زمانی موثر است که مردم، غریبه ها و مردم محلی با یکدیگر صحبت کنند. گاهی اوقات درباره تفاوت هایی صحبت کنند که هیچ سناریویی از تهدید را ایجاد نکند. در چنین زمینه هایی به سختی می توان با مردم محلی که مستعد ابتلا به اضطراب یا تهدیدات هستند، ارتباط برقرار کرد. این خصوصیت شان هم تا حدی از طریق سیاست و یا حتی برخی از رسانه ها ایجاد شده است. وضعیت بحرانی همیشه وقتی به میان می آید که افراد خودشان را در برابر یکدیگر آسیب پذیر، هراسان و ناامن حس کنند. نتیجه اش هم حساسیت بیشتر به چنین سناریوهای اضطراب می باشد.
دویچه وله: آیا مهاجر یا یک پناهنده جنگی در آلمان می تواند زمانی خوشحال باشد که بخشی از کوله بار فرهنگی را باز نکند؟
داگمر هانل: نه، من فکر می کنم می توانند یک بخش بزرگ از هویت فرهنگی خود را اینجا به عنوان مهاجر برای خود نگه دارند. من فکر می کنم این یک روند بسیار بازتاب دهنده است، که با توشه فرهنگی خود با صلح و صفا زندگی کنید. باید از خود بپرسند چه چیزی واقعا برای من مهم است؟ باید به دنبال اولیت های مورد نیاز برای آغاز یک زندگی جدید برگردند. من فکر نمی کنم که مجبور باشند که گذشته خود را کاملا پشت سر بگذارند، اما من معتقدم که می توان به طور سازنده به آنها کمک کنیم.
دویچه وله: بیایید به آلمان برگردیم؛ آیا توصیفی در مورد همه یا تقریبا اکثر مردم وجود دارد؟
داگمر هانل: من فکر می کنم آلمان یک سنت واقعی دموکراسی و فرهنگ را برای یادآوری دارد. این چیزی است که ما را کمی از دیگر کشورهای اروپایی متمایز می کند. ما دموکرات های اروپایی هستیم و فرهنگ تصویرسازی از خاطره های مرتبط با فصل بسیار دردناک استبداد ملی سوسیالیسم را حفظ می کنیم. این همان چیزی است که اکثر جامعه ما به طور عادلانه انجام می دهد و من شخصا به آن افتخار می کنم.
دویچه وله: آیا به نظر شما جناح های دست راستی و راستگرایان افراطی در حال حاضر سعی در شکستن این قالب دارند؟
داگمر هانل: البته، من با دیدن این جریان ها می ترسم؛ به ویژه از دیدگاه های کلیشه ای و اکتشاف علمی این کلیشه ها. این دقیقا همان چیزی است که دانشمندان به آن اشاره کرده اند؛ علامت تصویرسازی از گروه های مردمی که بسیار سریع رشد می کنند. چنین چیزی در کشور من اتفاق می افتد و من به صورت عاطفی آن را حس می کنم.
دویچه وله: آیا شما در عین حال خوش بین هستید که درک دموکراتیک اکثریت به عنوان یک وزنه قوی تر است؟
داگمر هانل: بله، من چنین فکر می کنم. مثلا فعالیت هایی که از طریق آنلاین در حال حاضر تحت نام "#Wirsindmehr" به خاطر کمنیتس جریان دارند، بسیار مهم است. جريان ها و احزاب راستگرا، اقليتی بسيار پر سر و صدا هستند، اما فراموش نکنید، اقليت هستند. فعال شدن اکثریت، با آگاهی از اینکه ما دموکراسی را فعال می کنیم، چیزی بسیار ارزشمند است.
این مصاحبه توسط کلاوس کرامر انجام شده است.