آلمان آغوشش را برای مهاجران باز می کند
۱۳۹۲ تیر ۳۱, دوشنبهاز هر پنج باشنده آلمان یک نفر و از هر سه دانش آموز مکتب یک تن شان دارای پس منظر مهاجرت می باشند. این نشان می دهد که آنها سهم بزرگ در آرای انتخاب کنندگان دارند. با نزدیک شدن به انتخابات ماه سپتمبر، تغییراتی در طرز بیان انگلا مرکل، صدر اعظم محافظه کار آلمان فدرال در این زمینه دیده می شود.
ده سال پیش که شمار بیکاران زیاد بود، قوانین مهاجرت نیز شدید بود. حزب دموکرات مسیحی آلمان که مرکل نیز به آن منسوب می باشد، شعار «طفل آوردن به جای مهاجر هندوستانی پذیرفتن» را سر می داد. اکنون آنها خواهان «فرهنگ استقبال» در برابر مهاجران اند.
توماس لیبیگ، کارشناس سازمان همکاری های اقتصادی و انکشافی (او ای سی دی) می گوید: «آلمان تلاش های زیادی برای جلب مهاجران به خرج می دهد زیرا این کشور با وضع بسیار خطیر دیموگرافیک یا مردم نگارانه (افزایش پیران و کاهش تولدات) رو به رو است که این مشکل در آلمان تقریباً بیشتر از دیگر کشورهای عضو سازمان همکاری های اقتصادی و انکشافی می باشد».
به گفته او، «مباحثه در مورد فرهنگ استقبال یا خوش آمد گویی، بخشی از پروسه جامعی است که برای مهاجرت یک امر عادی می باشد».
پس از وحدت مجدد آلمان در سال 1990، حالا بیکاری در این کشور نزدیک به پایین ترین سقف اش قرار دارد. با وجود بسیج زنان و سالمندان، تا سال 2025 کمبود 5.4 میلیون کارگر ماهر در آلمان احساس می شود.
در سال 2011 حدود 300 هزار نفر که عمدتاً از کشورهای عضو اتحادیه اروپا بودند برای مدت های طولانی به آلمان مهاجرت کردند. ارقام سازمان همکاری های اقتصادی و انکشافی نشان می دهد که شمار این مهاجران نسبت به سال 2010 یک سوم بیشتر است. بسیاری از این مهاجران از آن کشورهای اروپای شرقی به آلمان آمده اند که در سال 2004 به اتحادیه اروپا پیوسته اند، مانند پولند.
"انقلابی" که جلب توجه نکرد
آلمان از مدت های طولانی به این سو به داشتن یک رفتار دیوانسالارانه و بی میل برای پذیرش مهاجران شهرت داشته است. صدها هزار کارگر مهمان که از کشور های ایتالیا، یونان، ترکیه و سایر کشورهای جنوبی استخدام شده بودند و در سال های 1960 به بازسازی ویرانه های جنگ جهانی دوم کمک کردند، به ادغام در جامعه آلمان و آموختن زبان تشویق نشدند. گرچه بسیاری خود این کار را کردند.
با ترس از بیکاری ای که در سال های 1970 از ناحیه بحران نفتی پدید آمد، آلمان درهایش را به روی خارجیان بست و کوشید آن کارگران مهمانی را که دیگر خوشایند پنداشته نمی شدند، دوباره به کشورهای شان برگرداند.
در سال های 1990 با سرازیر شدن پناهجویان و آن آلمانی تبارانی که از اتحاد شوروی پیشین بر می گشتند، تردید آلمان برای باز کردن درهایش به روی خارجی های مهاجر بیشتر گردید. در سال های 2000 محدودیت ها بر مهاجران کشورهای عضو اتحادیه اروپا طولانی تر از دیگر اعضای این اتحادیه در آلمان دوام یافت. پیتر کلیفر، یک عضو اتحادیه کارفرمایان آلمان (بی دی ای) در این مورد می گوید: «برای ده ها سال ما ادارات مان را به یک مانع تبدیل کردیم. ما گفتیم که این مردم را در حالت دفاعی قرار دهید، آنها فقط می خواهند داخل سیستم سوسیال ما گردند. از ادارات تقاضا شد که به آنها روی خوش نشان ندهند».
اما در سال 2000 بازار کار آلمان بهبود یافت، کمبود نیروی کاری پدیدار گردید، اقداماتی برای پرکردن این خلاء مانند موافقت نامه ها برای استخدام پرسونل صحی از چین و متشبثان اقتصادی ای که نیاز به مهاجرت دارند، به وجود آمد.
در ماه جاری40 درصد لوایح مربوط به مهاجرت فیصله شد و موانع برای کارگران ماهر متوسط در بخش هایی مانند رانندگی قطار و میکانیک برق که کمبود مزمن در آنجا محسوس بود، کاهش داده شد.
لیبیگ از سازمان همکاری های اقتصادی و انکشافی می گوید: «این انقلاب کوچک به پیمانه زیادی نظرها را جلب نکرده است». برای آن کارگرانی که دارای مهارت عالی می باشند، آلمان در جمله 34 کشور عضو سازمان همکاری های اقتصادی و انکشافی لیبرال ترین قانون ها را دارد.
آلمان مشکلات زبانی را با ایجاد کورس های جدیدی در خارج و کمک به افراد داوطلب مانند داکتران جهت به رسمیت شناختن اسناد تحصیلی و کار شان از بین می برد تا آنها دیگر به حیث راننده تاکسی کار نکنند.
خصومت پنهان
مهاجرت به حدی افزایش یافته است که برای نخستین بار جمعیت آلمان در سال 2011 در خلال یک دهه بیشتر گردید. اما آلمان به تناسب جمعیت اش در مقایسه با کشورهایی مانند کانادا که به طور عنعنه یی پذیرای کارگران مهاجر اند، تنها یک دهم کارگران مهاجر را پذیرفته است.
بسیاری افراد از نسل کارگران مهمان، به ویژه غیر اروپایی ها و خانواده های شان هنوز هم احساس می کنند که وجود شان برای آلمانی ها خوشایند نیست. باریس یسلدین 26 ساله که در بازار کوچه ترک های برلین شیرینی بغلاوه می فروشد، می گوید که از مادر و پدر ترکی در آلمان به دنیا آمده است، اما هرگز به حیث یک آلمانی پذیرفته نشده است: «من داوطلبانه خدمت سربازی را انجام دادم، اما یک افسر به من گفت، من این کار را صرف به خاطر پول می کنم نه برای آلمان».
در حالی که راست افراطی از نگاه سیاسی ضعیف است، با آنهم افکار بیگانه ستیزی موضوع شایع در مباحثات آلمانی ها می باشد. در سال 2010 تیلو زارسین، یک عضو هیأت عامل بوندس بانک آلمان کتابی نوشت و در آن از مسلمانان مذمت کرد که گویا جذب کننده اصلی کمک های سوسیال یا تضامن اجتماعی اند. این کتاب بسیار زیاد فروخته شد. این کتاب برخی محافظه کاران را تشجیع نمود تا مهاجران را به این بهانه مورد حمله قرار دهند که نتوانسته اند خود را با جامعه آلمان انطباق دهند.
کارشناسان می گویند که این خصومت با موقعیت اجتماعی پایین کارگران مهمان برانگیخته می شود که برای بالا رفتن از پله اجتماعی – اقتصادی مبارزه می کنند. بسیاری آلمانی ها این کارگران مهمان را متهم می سازند که نمی خواهند به جامعه آلمانی ادغام شوند.
ملل متحد می گوید که آلمان در رفع تبعیض ها در تمام ساحات به کندی عمل می کند. مثلاً نیافتن خانه که مهاجران را مجبور می سازد در جماعات گیتو مانند (محله خاص یک قوم یا مذهب) زندگی کنند. همچنان در حال حاضر شمار مهاجران در ادارات دولتی یا عامه، پولیس و رسانه ها اندک است.
ستایش از تنوع
گرهارد شرویدر، صدراعظم پیشین و سوسیال دموکرات آلمان با آوردن اصلاحات در قانون اساسی که دیگر شهروندی آلمان را منحصر به داشتن خون آلمانی نمی ساخت، انگیزه ای را برای یک جامعه بیشتر فراگیر به وجود آورد. شمار بیشتر مهاجران توانستند حق شهروندی آلمان را به دست آورند. قانون اساسی آلمان که ملیت آلمانی را تنها منحصر به خون آلمانی می دانست، مربوط به سال 1913 بود. او همچنان کورس هایی را ایجاد کرد تا خانواده های نوآمده به آلمان با فرهنگ و زبان این کشور آشنا گردند.
انگلا مرکل باید بسیار به سختی در قسمت مسأله مهاجران تلاش کند تا هم فکران محافظه کارش را که به طور سنتی در برابر مهاجران سختگیر اند قناعت دهد. «منشور تنوع » او که در سال 2006 توسط چهار شرکت خصوصی امضا شد، در حال حاضر توسط بیش از 1500 شرکت امضا شده است.