مصر چند قطبی؛ انقلاب ناکام شده است؟
۱۳۹۲ اردیبهشت ۳۱, سهشنبهاین وضعیت در تضاد با جو پرنشاطی است که دو سال پیش پس از سرنگونی حسنی مبارک رونما گردید. آن زمان بسیاری فرارسیدن دوره جدیدی را انتظار داشتند تا آزادی، حقوق و نان بیشتر برای همه میسر گردد. اکنون مردم ناامیدند. کم نیستند کسانی که انقلاب را نفرین می کنند. بسیاری مصری ها می پرسند چه خطایی در کار بوده است؟
چند قطبی دینی
اشتباه ها و غفلت ها غالباً به دو نهاد خاص ارتباط داده می شوند: نظامیان و اخوان المسلمین. عماد جاد از مرکز الاهرام در قاهره به این نظر است که از همان آغاز روند گذار، رهنمودهای نادرستی وجود داشته اند. به گفته او، به جای این مانند تونس، نخست یک مجمع تدوین قانون اساسی تعیین می شد، نظامیان و اخوان المسلمین روی انتخابات پارلمانی پیش از وقت تاکید نمودند. مردم ندای آنها را لبیک گفتند و در ماه مارچ یک همه پرسی برگزار شد. بدین ترتیب مصر به بازی دموکراسی بدون قواعد تدوین شده آن، شروع کرد. جاد انتقاد می کند که بدتر از همه این است که این اقدام نفاق اجتماعی را تسریع کرد. از آن پس، کشور دو قطبی شد که یک طرف اسلامگرایان و در جانب دیگر نیروهای سیاسی سکولار قرار دارند.
جاد می گوید "حزب آزادی و عدالت" که منسوب به اخوان المسلمین است، در انتخابات پارلمانی پایان سال 2011 نزدیک به 50 درصد آرا را برد و محمد مرسی نامزد ریاست جمهوری این حزب، شش ماه پس از آن به مثابه نخستین رییس دولت غیرنظامی در کشور انتخاب شد و از همان آغاز راه را بر اساس نقشه دینی تعیین کرد. او می افزاید: «دین ساده ترین وسیله ای است که می توان آرای مردم مصر را به دست آورد. 40 درصد مردم بی سواد اند، به سادگی می شود بر بسیاری آنها نفوذ کرد». اسلامگرایان برای موفقیت حزب شان وفاق یا همرائی اجتماعی را قربانی کردند.
نبود فهم دموکراتیک
شتیفن رول، کارشناس مصر در آلمان نیز از اخوان المسلمین به خاطر قطبی ساختن سیاست انتقاد می کند. اما این عضو بنیاد علوم و سیاست در برلین به این باور است که مخالفان نیز امتیازی ندارند: «نیروهای سکولار به عین سویه می خواستند در حکومت سهیم باشند. بدین ترتیب آنها نتایج انتخابات را نادیده می گرفتند». اسلامگرایان به نوبه خود پیروزی شان را همچون چک سفیدی می پنداشتند که به وسیله آن می توانند با قدرت مطلقه ای حکومت کنند. رول می گوید: «هر دو جانب عدم درک شان از دموکراسی را به نمایش قرار دادند».
پس از پیروزی تکان دهنده نیروهای اسلامگرا در انتخابات پارلمانی، مباحث سیاسی در جامعه و رسانه های مصر منحصراً به نقش دین در قانون اساسی محدود شد. تقاضای انقلابی برای عدالت اجتماعی بدین ترتیب به عقب رانده شد و مشکلات مبرم اقتصادی کشور توسط سیاستمداران مطلقاً مورد بی توجهی قرار گرفتند. رول می گوید بزرگترین مشکل روند گذار در مصر این است که قشر سیاسی تاکنون موفق نگردیده است، مستقل از مباحثات اصولی با سیاست روز برخورد عملگرایانه کند. از نظر رول، بدون چنین روند موازی ای این کشور نمی تواند به جلو برود.
مقاومت طرفداران رژیم سابق
در حالی که مخالفان حکومت مصر تلاش می کنند گناه درجازدگی اقتصادی و محاصره سیاسی را بر گردن اسلامگرایان بیاندازند، اسلامگرایان موجودیت طرفداران رژیم سابق را مسوول این وضعیت می دانند. گفته می شود که طرفداران رژیم حسنی مبارک در راه پیشرفت سنگ اندازی می کنند. این که بقایای رژیم سابق تا چه حد قدرت دارند، مورد اختلاف است. عماد جاد به این نظر است که میراث مبارک به شکل فساد اداری، شکنجه و اقتصاد خویشخواری طبعاً گسترده است، اما نمی تواند مقاومت همآهنگ شده طرفداران رژیم سابق را به وجود آورد. او ادعای چنین مقاومت از جانب آنها را ناشی از «اظهارات غیرمصمم برای اصلاحات اخوان المسلمین» می خواند.
برعکس اشتیفن رول معتقد است که به عمال نفوذ نظام قبلی کم بها داده می شود. رژیم مبارک متشکل از دو سه خانواده نبود، بلکه در گروه های ذینفع اقتصادی، قضایی و دستگاه امنیتی ریشه های محکمی دارد. می توان احتمال پیروزی احمد شفیق نخست وزیر زمان حسنی مبارک را در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به مثابه یک دلیل قبول کرد که با 48 درصد آرا با محمد مرسی به دور دوم انتخابات رفت. همچنان دستور قاضی القضات مصر برای انحلال پارلمان مصر که در آن اسلامگرایان اکثریت داشتند، خود دلیل دیگری بر نفوذ آنها می باشد.
فقدان یک مصلح و آشتی دهنده
سوء اعتماد همه جوانب روند گذار را در سرزمین دریای نیل به درجازدگی محکوم ساخته است. بسیاری معتقدند که برای نجات از این وضع، به یک شخصیت یا نهاد ملی ضرورت است که به حیث آشتی دهندهء جناح های مختلف ظاهر شود. چنانکه رول فرمول بندی نموده است، به مردی ضرورت است که «بچه های در حال نزاع» را به دور یک میز مذاکره بیاورد و از این وضع نجات دهد. دانشگاه اسلامی الازهر می توانست برای این منظور در نظر گرفته شود، اما مخالفان اخوان المسلمین از همان آغاز خود را بیرون خواهند کشید. در بین سیاستمداران مصری نیز کدام نلسون ماندیلایی وجود ندارد. بسیاری مردم در موقع ضرورت چشم امید به نظامیان دوخته اند. عماد جاد مداخله نظامیان را نهایت خطرناک می داند. او به یاد می آورد که «ماه های بعد از سقوط مبارک یک فاجعه بودند». نظامیان یگانه گروهی خواهند بود که در این دوران جدید امتیازات تازه ای کمایی کنند.
گفته می شود که در این هفته گروهی از فعالان نزدیک به یک میلیون امضا برای برگشت نظامیان جمع آوری کرده اند. در صورتی که واقعاً اردو دوباره به قدرت برسد، روند گذار دموکراتیک در مصر پایان می یابد.