فرهنگ و هنرمندان در جنگ غزه
۱۳۹۳ مرداد ۱۲, یکشنبهجنگ رنگ و سیمای جامعه را متغیر می سازد وفرهنگ یکی از شاخصه ها و معرف تغیرات و پیامد های جنگ است. به همین دلیل نیز اثرات جنگ را در وضعیت هنرمندان و روشنفکران شرق نزدیک نیز می توان به وضاحت دید، مخصوصا مجادله آنان را در خط میان تسلیم شدن به سرنوشت و یاهم مهاجرت و نوسانی که توآم با انتقاد، خشم، سوگ و امید بر روال زندگی آنان حاکم است.
در ادامه جنگ هفته های اخیر غزه، واکنشی به شدت عملکرد سید قشوع نویسنده معروف اسراییلی عرب تبار تا حال هیچ کسی از خود نشان نداده است. سید قشوع که همچنان نویسنده تبصره های دنباله دار اولین صفحه روزنامه "هاآرتص" چاپ اسراییل نیز بود، حدود دوهفته پیش کشورش اسراییل را ترک کرد.
در اول فقط برای زمان محدودی به ایالات متحده امریکا مسافرت نمود؛ اما این سفرش اکنون به "وداع همیشگی" با میهنش چهره عوض کرد.
یکی از دلایل این تصمیم او جنگ اسراییل در برابر حماس در نوار غزه می باشد، جنگی که اینبار با شدت کم نظیری جان شمار زیادی از افراد بیگناه را قربانی گرفت. اما بیشتر از همه فضای مملو از تنفر کشورش اورا وادار به ترک همیشگی اسراییل نمود؛ اورا که در ادامه 25 سال گذشته با امیدواری برای همزیستی می نوشت و اکنون این جنگ اورا مجبور به ترک چراغ امیدش کرد.
این نویسنده 39 ساله اسراییلی در ستون یکی از روزنامه ها احساسات خود را در رابطه به این تصمیم خویش چنین نوشته است: «هنگامیکه جوانان یهودی در جاده ها مرگ به عربها را فریاد می کشند و خواهان مرگ آنها می شوند فقط به دلیل عرب بودن آنها، آنزمان بود که من به ناکامی مبارزاتم پی بردم.»
دیگر امکانی برای همدردی وجود ندارد؟
قشوع تنها کسی نیست که به اثرات خیلی عمیق این جنگ در اجتماع معتقد است، جنگی که بسیاری ها کشته شدن، سه جوان یهودی و یک جوان 16 ساله فلسطینی را دلیل آن می پندارند؛ بلکه آصف گافرون نویسنده و هنرمند نامدار اسراییل نیز خشونت و شقاوت های شدید جنگ اخیر را با نگرانی نگریسته و باورمند است که فضای مکدر جنگ سبب "هنجار شکنی ها" خواهد شد.
گافرون نویسنده رمان معروف "در سرزمین بیگانه" در میان "اندوه، ترس و افسردگی" دست و پنجه نرم می کند. او برای نجاتش از این وضعیت و اینکه غرق عوامل منفی این احساسات نگردد، برای خودش دو دنیای متفاوت ساخته است و می گوید: «من زندگی شغلی ام را از زندگی عادی روزمره ام جدا ساخته ام تا بتوانم قدری زندگی کنم.»
اما هنرمندان در این زمینه واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند، طور مثال شیرا گیفین فیلمساز فیلم "ماهی چترگون" ضمن اشتراک در جشنواره فیلم در بیت المقدس در همراهی با فیلمسازان دیگر خواهان آتش بس گردید و از تماشا چیان این جشنواره تقاضا کرد تا با او یکجا یادبود از کودکان کشته شده در غزه نمایند.
در پی این واکنش شیرا گیفین، لیمور لیفیـنات وزیر فرهنگ اسراییل در تویتر خود نوشت: «چنین افرادی برای کشور خود موجب ننگ هستند.» اما گیفین در پاسخ به او نوشت: «با پوزش، اجازه ندارم که در اینجا انسان بودنم را نشان بدهم؟» به گفته او جامعه اسراییل عمیقآ سقوط کرده است.
فرهنگ تنها موجودیست که می ماند
جورج ابراهیم بنیان گزار ورییس تیاتر القصبه در رام الله نیز با نگرانی از وضعیت حاکم می گوید: «با توجه به درد و رنج حاکم، مردم فلسطین از دیر زمانی به اینسو در لبه نابودی قرار دارند.» او با نگرانی و بطور باورنکردنی عملکرد انسانها را در برابر همدیگر نگریسته و می گوید که "این اوضاع غیر قابل تحمل است."
اما با وجود درک احساسات خشم، درد و غم مردم فلسطین تقاضا دارد تا مردم فرهنگ را فراموش نکنند و به گفته او «فرهنگ و نوآوری باید جایگاه خودرا حفظ نماید.» او می افزآید: «می دانم که این امر ساده نیست، اما در غیر آن همه چیز از دست می رود.»
محمد دجانی استاد پیشین دانشگاه القدس در شرق بیت المقدس نیزشبیه جورج ابراهیم فکر می کند. دجانی با توجه به تجربه های خودش که جامعه چگونه در برابر افراد دگر اندیش به شدت عمل می کند؛ معتقد است که « صلح پدیده ناممکن» نیست. او می گوید: «ما باید از همدیگر بیاموزیم و با همدیگر گفتگو نماییم.»
محمد دجانی به دلیل سهم گیری در یک روند خصوصی مطالعات علمی برمحور آشتی ملتها مجبور گردید تا از وظیفه اش کناره گیری نماید؛ زیرا بخشی از این پروژه سفر جوانان فلسطینی به اردوگاه آوشوتیس ( در این اردوگاه که در مرز آلمان و پولند موقعیت دارد، حین جنگ دوم جهانی حدود یک ملیون و سه صد هزار یهودی کشته شده است.) بود که در پی آن محمد دجانی به عنوان خاین ملی خوانده شد و دیگر امکان ادامه کار را از او گرفتند.
لطفاً کشتار را متوقف کنید!
در کنار اینها همچنان کسانی هم هستند که به دلیل موارد درج شده در زندگینامه های آنان از فاصله نسبتاً دورتری به قضایا نگاه می کنند. مثلاً سارا استیکر نویسنده آلمانی ایکه از پنج سال به اینسو در تل آبیب زندگی می کند. او می گوید که در یک درگیری شدید حسی زندگی می نماید.
از یک جانب از بابت نگرانیهای خانواده اش در آلمان خجالت می کشد، باوجود آنکه زندگی عادی در اسراییل روال خودرا دنبال می کند. از جانب دیگر اوضاع حاکم سبب شده است که او نتواند زندگی عادی خودرا ادامه بدهد.او می گوید: «هر بامداد وقتی کنار میز تحریرم می نشینم و فکر می کنم که شاید بتوانم بنویسم؛ اما زمانیکه حس می کنم که سرنخ اثرم را کشف کرده ام، هاژیرها به صدا می آیند.»
او توضیح می دهد که حتی اگر هاژیر ها به صدا هم نیایند، همینکه فکر می شود که هر آن احتمال دارد زنگ خطر شنیده شود، دیگر توان نوشتن نمی ماند.
این نویسنده رمان "پنج کوپک" * ( کوچکترین واحد پولی روسیه) می گوید که بیشتر از همه حس خشم در وجودش رخنه کرده است خشمی که نه فقط متوجه جناح های جنگیست، و می افزاید: «اگر این خونریزی ها ادامه یابند، بیش از همه ما مقصر هستیم، ما جامعه جهانی که هیچ کاری نمی کنیم غیر از اینکه محترمانه از هردو طرف تقاضا می نماییم که لطفاً دست از کشتار بردارید.»
این نویسنده 33 ساله می گوید که تنها وسیله ایکه احساسات اورا تا حدی محفوظ نگه می دارد، نوشتن است. همین هم است که چهره ی جنگ در رمانهای او نیز رخنه کرده است، بدون آنکه او خودش بخواهد، همانگونه که موضوع جنگ در هر قصه و هر صحبت، خودش را به اجبار دخیل می سازد.
زبان، یکی ازقربانیهای جنگ
توفیا تـِنین بوم نویسنده و نمایشنامه نویسی که در اسراییل متولد شده و در نیویارک زندگی می کند، قدرت رسانه ها را قدرت منفی توصیف کرده و در برابر با لحن تندی واکنش نشان داد.
او که در حال حاضر کتاب تازه اش بنام "تنها در میان آلمانیها" را در اسراییل معرفی می کند، گفت: «خبرنگاران خارجی به هیچ یک از هردو زبان اسراییل و فلسطین حاکمیت ندارند و نمی دانند که در اینجا چه می گذرد.» به گفته او، آن یکی در شفاخانه های غزه نشسته و تحت رهنمایی حماس فلیمبرداری می کند و آن دیگری در هوتلهای مجلل اسراییل نشسته و اسراییل را انتقاد می کنند.
زوبین مهتا رهبر آرکستر موسیقی اسراییل نیز بدون هیچ نوع رعایتی واکنش نشان داده گفت: «من این سرزمین را دوست دارم و اما حکومتش را نه. اشتباهات بیشمار در نبود هیچ شجاعتی.» این موسیقیدان 78 ساله خودش نیز برای همزیستی میان اسراییل و عربها از سالها به اینسو تلاش می نماید چنانچه در همین راستا شش سال پیش در دو شهر شمالی اسراییل مکاتب موسیقی را بنیان گذاشت که در آنها جوانان هنرمند هردو کشورتحصیل می کنند.
و اگر در اختیار این استاد موسیقی باشد او در رام الله و غزه نواختن پارچه های موسیقی از کارهای بیتهوفن و موسارت را رهبری خواهد کرد چنانچه او می گوید: «این منطقه تکه تکه شده است و موسیقی می تواند راه علاج باشد.»
با آنهم اگر حتی زمانی ممکن باشد که زخمهای خاور نزدیک التیام یابند، برای نویسنده اسراییلی سید قشوع دیگرخیلی دیر خواهد بود، زیرا او نه تنها وطن خودرا ترک کرده است بلکه زبانش را نیز گم نموده است؛ چنانچه خودش می گوید:«من هرگز به زبان عبری نخواهم نوشت.»