سیما سمر: آگاهی حقوق زنان را بهبود می بخشد
۱۳۹۲ خرداد ۸, چهارشنبهاز سال 2001 تا به حال در راه حقوق بشر و حقوق زنان در افغانستان چه تلاش هایی انجام شده است؟ شما در کجا تغییرات مثبت دایمی و پایدار می بینید؟
نخست این که ما پس از سال 2002 با کمک جامعه بین المللی در بخش های حقوق بشر و حقوق زنان در کل، دست آوردهای زیادی داشته ایم. به طور مثال اگر نگاهی به بخش آموزش بیاندازیم، تحصیلات برای دختران در زمان طالبان به طور رسمی ممنوع شده بود. اما اکنون بیش از سه میلیون دختر به مکتب می روند. البته همه دختران به امکانات آموزشی دسترسی ندارند، اما بسیاری از این امکانات بهره می برند.
اگر ما دسترسی به خدمات صحی را به عنوان یک حق اولیه بشری بدانیم، در این بخش هم بهبودی هایی مشهود است که البته در مورد تمام مناطق کشور صدق نمی کند و همه مردان و زنان افغان دسترسی به خدمات صحی با کیفیت ندارند.
در بخش آزادی بیان نیز که یک حق اولیه بشری می باشد، پیشرفت های قابل توجهی به چشم می خورد. رسانه ها در افغانستان رونق یافته اند و اکنون نسبت به کشورهای همسایه بازتر و آزادتر می باشند. وجود کمیسیون حقوق بشر در افغانستان خودش یک دست آورد است. با وجود دشواری و پیچیدگی اوضاع، کمیسیون بسیار قوی است و فعالیت های چشمگیری دارد.
این ها بزرگترین دست آوردهای ما در 11 سال گذشته هستند. من فکر می کنم که با توجه به سطح آگاهی میان مردم، این دست آوردها پایدار می باشند. چون زمانی که مردم حقوق شان را بشناسند، از آن دفاع خواهند کرد.
چه چالش هایی وجود دارد و شما پس از سال 2014 چه خطراتی را متوجه حقوق زنان می بینید؟ چه دست آوردهایی می تواند پس از خروج نیروهای خارجی از دست برود؟
خطرات عمومی پس از سال 2014 به نظر من، بدتر شدن وضعیت امنیتی خواهد بود. دیگر این که ما در کشور مشکلات اقتصادی خواهیم داشت. این عوامل بر حقوق بشر و به خصوص بر حقوق زنان تاثیر زیاد دارند. به این ترتیب ما در وضعیت پرچالشی قرار می گیریم. اما من فکر نمی کنم که چیزی را از دست بدهیم. من با حکومت های مختلفی به شمول حکومت کنونی مبارزه کرده ام و می کنم. وضعیت بسیار بهبود یافته است. شما نمی توانید آن را با سال های 80 و 90 در افغانستان مقایسه کنید. اما ما اکنون در قرن بیست و یکم هستیم و مردم به تخنیک دسترسی دارند. این ها مسایلی هستند که نمی توانیم کتمان کنیم.
شما اگر زمانی را که در افغانستان کلان شده اید با وضعیت کنونی مقایسه کنید، چه احساسی به شما دست می دهد؟
من در ولایت هلمند کلان شدم و آن جا به مکتب مشترک دخترانه و پسرانه می رفتم تا این که در سال 1974 از صنف 12 فارغ التحصیل شدم. اکنون هیچ کس باور نمی کند که در هلمند زمانی مکاتب مشترک دخترانه و پسرانه وجود داشته است. ما نباید فراموش کنیم که در زمانی زندگی می کردیم که صلح حکمفرما بود. بله، کشور فقیر بود، اما ما صلح و آرامش داشتیم. ما برای بیماران سرطانی در شفاخانه علی آباد، یک مرکز برای رادیو تراپی داشتیم که اکنون از آن خبری نیست. قوانین حکمفرما بود. من نمی خواهم بگویم که حکومت بی عیب و نقص بود، اما فساد کمتر بود. جمعیت مردم افغانستان نیز کمتر از امروز بود، شمار آوارگان کمتر بود و ما نسبت به نفوذ منفی در منطقه، آن چنان آسیب پذیر نبودیم.
شما از سیستم صحت در افغانستان سخن زدید و گفتید که 40 سال پیش وضعیت بهتر بوده است. از نظر شما که داکتر طب هستید، چه عواملی باعث بروز بحران صحی در کشور شده است؟
دلیل اش این که ما هنوز تاسیسات صحی مانند مرکز رادیوتراپی نداریم، این است که جامعه بین المللی نخست می خواهد یک بنیاد بسازد. من فکر می کنم که این طرز عمل صحیح نیست. ما به اعمار بنیادهای صحی اولیه مانند یک مرکز تداوی شعاعی نیاز داریم. این هم یک نیاز اولیه است. به جای این که مردم برای دسترسی به معالجه طبی پول های شان را در کشورهای همسایه خرج کنند، ما می توانیم این امکانات را در افغانستان فراهم کنیم و پول را در کشور نگه داریم.
بسیاری از مردم به داکتران افغان اعتماد ندارند. آن ها می گویند که داکتران بیشتر تجارت می کنند تا معالجه طبی. این وضعیت را چگونه می توان تغییر داد؟
ما به تعهد و مسوولیت پذیری نیاز داریم و به این منظور به نظارت و ارزیابی توسط وزارت صحت عامه نیاز می باشد. هنگامی که ما از دانشگاه فارغ شدیم، اجازه نداشتیم که فورا یک کلینیک باز کنیم. ما باید کسب تجربه می کردیم و بعد مجوز می گرفتیم. وضعیت کنونی این گونه نیست. هرکس که فارغ می شود، می تواند کلینیک باز کند. آن ها نسخه ده نوع دوا را نوشته می کنند و بیشتر منفعت اقتصادی شان را در نظر می گیرند تا این که تداوی مردم برای شان مهم باشد. (برای تغییر این وضعیت) نیاز به نظارت جامع و مسوولیت پذیری می باشد.
یک مشکل دیگر سطح پایین آموزشی است. مردم بدیل دیگری ندارند و ترجیح می دهند که بیش یک ملا بروند تا نزد یک داکتر. (مساله این است که) چگونه می توان مریضان را متقاعد کرد که از رفتن نزد ملاها دست بکشند. یک ملا می تواند به بیمار حمایت اخلاقی بدهد، اما نمی تواند برای بیماری کاری انجام دهد.
با نگاه به وضعیت کنونی تحصیلی در افغانستان، متوجه سرخوردگی در بین بسیاری از دانشجوها می شویم. دانشجوها به تبعیض در سرتاسر افغانستان اعتراض کرده اند، چرا؟
شکی در این وجود ندارد که سیستم آموزشی در مکاتب و دانشگاه ها نیازمند اصلاحات می باشد و نصاب درسی و سیستم آموزشی باید مطابق به نیازهای روز اصلاح شود. دانشجویان نمی توانند در همان شرایط و با همان نصاب درسی 30 سال پیش تحصیل کنند.
قانون از میان بردن خشونت علیه زنان به عنوان یک بهبودی کلیدی حقوق زنان در افغانستان دیده می شود. متوقف کردن این قانون در پارلمان افغانستان یک ناامیدی کلان بود. کجای کار اشتباه بود؟
فکر می کنم این قانون قبلاً نافذ بود، اما اجرایی نشده بود. ما نباید این قانون را در دستور جلسه پارلمان قرار می دادیم، چون معلوم بود که رد می شود. اما من تسلیم نخواهم داشت. مهم برای ما این است که اتحاد داشته باشیم و یک صدا عمل کنیم تا این قانون در پارلمان تصویب شود. من فکر نمی کنم که اکثریت مخالفتی با آن داشته باشد. من امیدوارم که اعضای پارلمان متوجه این باشند که هرکدام از آن ها از بطن یک زن به دنیا آمده اند و من فکر نمی کنم که آن ها خود را بهتر از مادران شان بدانند.
من آرزو می کنم که مردم افغانستان بتوانند با عزت زندگی کنند و این که حقوق برای زنان و مردان وجود دارد؛ بدون این که هیچ گروهی برتر از دیگری باشد. تا آن جایی که به جوانان مربوط می شود، من امیدوارم که آن ها مسوولیت بیشتری به عهده بگیرند در مقایسه با نسل ما.