زنان ایزدی از اسارت در نزد "دولت اسلامی" میگویند
۱۳۹۳ مهر ۱۵, سهشنبهمثل این که این پنج زن و دختر از آنچه بر سرشان گذشته است شرم دارند. آنها سرهای خود را پایین انداخته، چادرهای بزرگ پوشیده و در کنار هم نشسته اند. انگشتان شان را چنان محکم به هم فشار داده اند که گویا بیجان باشند. این زنان از "کورشو" روستایی در کوهستان سنجار اند. خرد سالترین آنها سیلون 10 ساله است. کلانترین شان 20 ساله است. این زنان و دختران جوان سه هفته در اسارت گروه موسوم به "دولت اسلامی" یا داعش سابق بوده اند.
زهرا، یکی از این دختران می گوید: «در اوایل ماه آگست، جهادگرایان بر روستای ما حمله کردند. آنها مردم را در برابر یک انتخاب قرار دادند. گفتند شما دو روز وقت دارید تا مسلمان شوید، در غیر آن مرگ شما را تهدید میکند. اما مردم نمیخواستند مسلمان شوند. به همین دلیل آنها همه را به ساختمان یک مکتب داخل کردند. زنان را از مردان جدا ساختند. در گروه آخر پدرم بود که تا امروز او را دوباره ندیدم».
حدود 400 هزار ایزدی در هفتههای اخیر از روستاها و شهرهای شان در شمال عراق بیرون رانده شده اند، صدها تن دیگر کشته و چنانکه فعلاً معلوم گردیده است، پنج هزار زن ربوده شده و به موصل انتقال داده شده شده اند. این ارقام توسط سازمانهای امدادرسانی و دیپلوماتهای غربی نیز تایید گردیده است. کوماندوهای گروه تروریستی "دولت اسلامی" به طور جدی ایزیدیها را تحت تعقیب قرار داده اند. آنها مردان را میکشند و زنان را مانند زهرا و چهار خواهرش اسیر میگیرند. آنهایی که موفق به فرار شده اند، از کوهستان و بیابان سنجار عبور کرده و خود را به "لالش" در منطقه خودمختار کردها رسانده اند.
"بدترینِ تعقیبها"
منطقه لالش، مرکزعقیدتی ایزدیها، یک دره منزوی در دامنه کوههای کرگان مربوط به کردها است. در چند هفته گذشته شمار زیادی از ایزدیهای فراری در همین جا پناه برده اند. آنها در سایه درختان قدیمی مقدس، در کوچههای معبد، در کنار خانهها و در همه جاهای دیگر این منطقه خیمه زده اند.
یک زن و شوهر ایزدی میگویند: «نمیدانیم وقتی زمستان برسد به کجا برویم». شوهر این خانم در ادامه میگوید: «ما میخواهیم به آلمان برویم. نمیتوانیم به روستای خود برگردیم، چون در حال حاضر "دولت اسلامی" آن را تحت کنترول خود دارد».
بابا شیخ، رهبر مذهبی ایزدیها میگوید که این اقلیت تا حالا 73 مورد پیگرد خونبار را تجربه کرده اند. او اضافه میکند: «اما وضعیت کنونی بدتر از همه است». بابا شیخ بسیار خسته به نظر میرسد و تلاش میکند تا این فاجعه را به نحوی در تاریخ پر درد و رنج ایزیدیها رده بندی کند.
اختطاف گروهی زنان
جامعه مذهبی ایزدیها که ریشه هایش به دوران قبل از مسیحیت بر میگردد، در گذشته نیز بارها با نفرت مسلمانان تندرو روبرو بوده است. ایزدیها به شیطان پرستی متهم میشوند. بر ایزدیها این اتهام وارد میشود که "طاووس ملک" فرشته ای را که آن ها به عنوان جوهر ابدی عالی خلقت خدا عبادت میکنند، در حقیقت ابلیس یا شیطان است. الهیات ایزیدیها بیش از حد پیچیده و غنی از اسطوره ها و سروده ها است و بر این اساس با افکار و ارزش های گروه های تندرو اسلامی مطابقت ندارد.
زهرا به یاد می آورد که «ما ممکن در شب اول تنها دو ساعت خوابیده باشیم». او اضافه میکند: «ساعت چهار صبح آمدند و ما را به موصل بردند. یکی از آنها به خواهر کوچک تر من گفت که چادرت را بردار. مادرم عصبانی شد و گفت چرا از دخترم چنین چیز را تقاضا میکنی؟ او دوباره گفت که باید چادرش را بردارد، در غیر آن میکشماش. مادرم به گریه شروع کرد. او مادرم را لت و کوب کرد و با خود برد».
زهرا قصه میکند که در روزهای اول ربوده شدن اش در راه موصل 65 زن سالمند، 165 دختر مجرد و 400 مرد مفقود شدند. زهرا میافزاید: «ما نمیدانستیم که با مردان چه کاری کرده اند. در جریان یک شب ما صدای شلیک را شنیدیم و من از یکی از جنگجویان "دولت اسلامی" پرسیدم که این چه بود. او به جوابم گفت چیزی نبود. بعداً برای ما گفتند که بر یک موتر ناشناس شلیک کردند. سپس به ما گفته شد که مردان را کشتند».
صبح روز بعد زنان را در گروه های مختلف جمع کردند و به موصل، مرکز به اصطلاح خلافت انتقال دادند. موصل دومین شهر بزرگ عراق در ماه جولای تحت کنترول گروه تروریستی "دولت اسلامی" درآمد. به گزارش شاهدان عینی در مرکز شهر به اصطلاح یک "بازار زنان" وجود دارد؛ ساختمان بزرگی که در آنجا مردان میتوانند خواست شان را برآورده کنند.
قربانیان از لکه ننگ ترس دارند
زوزان عارف، فعال برجسته حقوق بشر در عراق در این مورد میگوید: «در این ساختمان یک دفتر وجود دارد، که در آن مردان میتوانند تصاویر زنان را مشاهده کنند و قیمت شان را بپرسند». او اضافه می کند: «مسیحیان گرانتر از ایزدیها اند. ما این معلومات را از زنانی که برای مدتی در اسارت "دولت اسلامی" قرار داشتند، به دست آورده ایم. بیشتر زنان بلافاصله پس از ربوده شدن شان مورد تجاوز قرار گرفته اند. جهادگرایان نخست این زنان را میان خودشان تقسیم میکنند و وقتی دیگر نخواستند، این زنان را در موصل برای گروه های دیگر به فروش می رسانند و خودشان یک گروه جدید زنان را میآورند».
از 5000 زن که ربوده شده بودند، 43 تن آنها بازگشت کرده اند. این که چگونه و از کدام راه، هنوز معلوم نیست. گفته میشود که شیخ های قبایل سنی در موصل و فلوجه برای آزادی این زنان میانجیگری کرده اند و آنها در بدل پرداخت پول آزاد شده اند. شاید همین تنها امیدواری برای ربوده شدگان باشد. احتمال دارد که این پنج خواهر نیز از همین طریق آزاد شده باشند، اما خودشان آن را تایید نکردند. آنها ترس دارند که جامعه سنتی ایزدی آنها را دیگر نپذیرد و آنها را لکه ننگ بداند.
زهرا می گوید: «من اینک باید جای پدر و مادرم را بگیرم . نمیدانم که با ما چه خواهد شد؟».