جوانانی که در آلمان به «جهاد» روی می آورند
۱۳۹۱ تیر ۱۳, سهشنبهفریدریش بلیکمن، دهقانی در شهر ویلبرت آلمان، هر دو پسربچه را به یاد می آورد که فقط مانند دو برادر می توانستند از هم متفاوت باشند. بنیامن ای به عنوان یک پسر «مودب، زحمتکش و فروتن» توصیف شده است و برادر بزرگ اش «بسیار تهاجمی و غیرقابل اعتماد». پدر این دو تن در مزرعه بلیکمن در نزدیکی شهر ویلبرت در غرب آلمان کار می کرد. فرزندان اش در آخر هفته و رخصتی های مکتب، او را در کارهای مزرعه کمک می کردند.
بلیکمن هرگز تصور نمی کرد این دو برادر ترکی – آلمانی که در شهر وپترتال بزرگ شده اند، پا به این مسیر بگذارند. هر دو برادر در سال 2012 به مناطق کوهستانی وزیرستان پاکستان در نزدیکی مرز افغانستان رفتند تا به جنگجویان بپیوندند. بنیامین بعد از رسیدن به وزیرستان در یک حمله هواپیمای بدون سرنشین امریکایی کشته شد و امراه تا ماه جون 2012 به جنگ ادامه داد.
هراس از حمله
مواردی که جوان های مسلمان در آلمان به جنگجویان «جهادی» تبدیل شوند، نادر است، اما این تمایل از نظر آمار در حال افزایش است. ادارات امنیتی آلمان معتقد اند که از شروع دهه 1990، حدود 235 تن با «وابستگی به آلمان و سابقه تروریسم اسلامی» تلاش کرده اند که حداقل آموزش های ملیشه ای ببینند. شواهد محکمی وجود دارد که حدود 100 تن واقعاً آموزش دیده اند و به فعالیت های نظامی دست زده اند. گفته شده که نزدیک به نصف آنها دوباره به آلمان بازگشته اند و حدود 10 تن زندانی گردیده اند.
ادارات امنیتی آلمان این قضایا را بسیار جدی می گیرند. سخنگوی اداره حراست از قانون اساسی آلمان (دستگاه استخبارات داخلی» گفت: «با برگشت (به آلمان)، این افراد ممکن است در فعالیت هایی شامل شوند که تهدیدی را متوجه امنیت ملی می کند». اعضای گروه «زاورلند» پیش از این که بازداشت شوند، در کمپی در پاکستان آموزش دیده بودند. آنها در جریان آمادگی برای حمله بر تاسیسات امریکایی در آلمان بازداشت شدند.
به گفته سخنگوی اداره حراست از قانون اساسی آلمان، «عامل خطر دیگر این است که این افراد شهرت زیادی در محیط های مسلمانان دارند... این می تواند به افراطی سازی بیشتر آن اسلامگرایانی منجر شود که تا حالا آماده دست زدن به فعالیت های خشونت آمیز نبوده اند».
رجزخوانی انترنتی
منیر و یاسین سی.، دو برادر مراکشی از شهر بن آلمان، به صورت مرتب از وزیرستان پاکستان در ویدیوهای تبلیغاتی نشر شده در انترنت ظاهر می شوند و به زبان آلمانی تبلیغات می کنند. در تازه ترین ویدیو، یاسین خواستار قتل فعالان و خبرنگاران گروه افراطی دست راستی «پرو ان آر وی» (حزب حامی نورد راین ویستفالن) می شود.
این ویدیوها برای بسیاری بینندگان ممکن است صرفا تبلیغات تماشایی و رجزخوانی مضحک تلقی شود، اما سازنده این ویدیوها مخاطبان خود را از دست نداده اند. ارید یو، فردی کوزوویی که در ماه مارچ 2011 دو سرباز امریکایی را در میدان هوایی فرانکفورت کشت و دو تن دیگر را زخمی کرد، در مدت کوتاهی با دیدن این ویدیوها به یک فرد افراطی تبدیل شده بود. او گفته است که در مسیرش برای انجام حمله، ترانه جنگی منیر را شنیده بود.
عصیم الظفراوی، نویسنده گزارشی در مورد «نقش تبلیغات انترنتی» برای انیستیتوت آلمانی در امور امنیتی و بین المللی، می گوید: «القاعده و کمک کنندگان اش یک سری فلم های کامل تبلیغاتی تولید کرده اند». این فلم های تبلیغاتی یک زندگی خیالی را در کمپ های آموزشی به تصویر می کشند، رنج کشیدن مسلمان های ملکی را با جزییات مخوف نمایش می دهند و مردم را به شهادت دعوت می کنند.
الظفراوی می گوید: «محققین نارویژی دوسیه صدها تن از هواداران جهادی ها را مورد تحقیق قرار داده و دریافته اند که هر یک از آنها وقت زیادی را در انترنت صرف کرده اند و به شدت تحت تاثیر این گونه فلم ها قرار گرفته اند».
تاکتیک های استخدام
اداره فدرال برای حراست از قانون اساسی (دستگاه استخبارات داخلی) آلمان به اهمیت «شبکه ها و سازمان های نه چندان مستحکمی اشاره کرده است که توسط اعضای افراطی نسل دوم و سوم مهاجران و آن افراطی هایی تشکیل گردیده اند که تازه (به افراط گرایی) گرویده اند». براساس بررسی نهادهای امنیتی، این شبکه ها دارای خصوصیت های منطقه ای و عاری از فرماندهی مرکزی می باشند.
روش هایی که اسلام گرایان افراطی برای جذب جوان ها استفاده می کنند، متفاوت است. سلفی ها از روش هایی مانند کار به عنوان فعال اجتماعی در چندین شهر آلمان استفاده می کنند. آنها از این طریق جوانانی را که دورنمایی برای خود ندارند، جذب تفیسرهای فرامحافظه کارانه شان از اسلام می کنند.
کلاودیا دانچکه، مشاور امور خانوادگی در «مرکز فرهنگ دموکراتیک» در برلین می گوید: «آنها در تلاش جذب افرادی با سابقه اسلامی هستند، افرادی که کار نمی کنند، افرادی که غالباً به مواد مخدر معتاد اند، افرادی که مجرمان کوچک اند و مهارت های تحصیلی ندارند».
با افراد جدیداً استخدام شده مانند عضو یک فامیل برخورد می شود و آنها به رسمیت شناخته شده و مورد احترام قرار می گیرند. پیوستن به این افراطی ها برای بسیاری از استخدام شده ها، مانند این است که به دین تازه ای گرویده باشند یا خود را از جامعه جدا کرده باشند، نه این که به «جهاد» خشونتبار دست برنند. تنها بخش کمی از استخدام شده ها که غالباً از قشر آسوده و متوسط جامعه اند، بیشتر افراطی می شوند.
این واقعیت که همیشه جوانان بدون دورنما نیستند که تبدیل به افراد «جهاد»ی می شوند، در قضیه دو برادری که از وپرتال به وزیرستان رفته بودند، روشنتر شد. فردریش بلیکمن، دهقانی در شهر ویلبرت آلمان، می گوید که او نمی توانست امراه را در این مزرعه استخدام کند: «او تهاجمی واکنش نشان می داد، حتا به گپ های بسیار عادی. مثل برخی کسانی که در زندگی حرفه ای ادغام نمی شوند». امراه برای مدت کمی در جرایم اجتماعی شامل بود و دوبار به زندان محکوم شده بود. بلیکمن می گوید.
بلیکمن همچنان آینده ای برای بنیامین، برادر امراه نیز در این مزرعه نمی دید، اما به دلایل متفاوت: «کارآموزی در یک مزرعه برای بنیامین ضیاع وقت بود. او این استعداد را داشت که کارهای فکری کند».
کم آگاهی
ولف شمیت، نویسنده کتاب «جوان، آلمانی، طالبان» و سردبیر روزنامه «تگس سایتونگ» برلین، می گوید بسیاری از این جوانان می خواستند که به چچین بروند، اما از پاکستان سر برآوردند: «آنها در مورد مناطق جنگی چیزی نمی دانند و آگاهی کمی در مورد منازعه دارند، و به صورت حیرت آور دانش ناچیزی در مورد دینی دارند که مدعی دفاع از آن هستند».
منیر و یاسین از طریق یمن به پاکستان مسافرت کردند و در آنجا، عضو گروه حرکت اسلامی ازبکستان شدند در حالی که هیچ چیزی در مورد این گروه نمی دانستند. وزیرستان پاکستان هدف اولی «جهادی»های آلمانی می باشد. اما براساس معلومات نهادهای امنیتی، مقام های آلمانی در تلاش اند ثابت کنند که آیا گروه های تروریستی تغییر موقعیت داده و در سومالیا جا به جا می شوند. تصور می شود که شاخ افریقا به صورت فزاینده به محلی برای گروه های تروریستی و هدفی برای «جهادی»های آلمانی تبدیل می شود.
پیشگیری، نه سرکوب
آلمان از سال 2009 به بعد برای متوقف کردن سفر این افراد، حضور در کمپ های آموزش تروریستی را جرم می داند. اما ولف شمیت به این باور است که سرکوبی به تنهایی کافی نیست: «شما باید یک گام پیشتر باشید و شما نیازمند شکل روشنی از پیشگیری هستید».
این چیزی است که «مرکز فرهنگ دموکراتیک» در برلین روی آن کار می کند. خانواده هایی که نگران آینده اولاد شان هستند، به صورت مرتب به این مرکز مراجعه می کنند و در مورد رجوع کودکان شان به افراط گرایی، گزارش می دهند.
کلاودیا دانچکه می گوید: «سپس شما باید ببینید که این گروه های افراطی چه چیزی به جوان ها ارایه می کنند... همیشه نوعی از خودبیگانگی وجود دارد، این احساس که شما را کسی درک نمی کند، و جستجو برای جهتگیری و شناخته شدن».
مشورت هایی که به این افراد داده می شود، گوناگون اند و مراجع اسلامی در این مشورت ها شامل می باشند. برخی وقت ها، به این افراد مشورت داده می شود که به درمان خانوادگی رجوع کنند. فریدریش بلیکمن به این باور است که می شد از «جهادی» شدن امراه نیز جلوگیری کرد: «این پسربچه بالغ نبود. او یک تروریست اسلامگرا نبود».
دینیس ستوت/ عارف فرهمند
ویراستار: رسول رحیم